وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّهً أَسْرَجَتْ وَ ألْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِکَ ( فرازی از زیارت عاشورا )
و لعنت کند امّتی را که مرکبها را زین کردند و لگام زدند و جنگ با تو را دنبال کردند.
ألْجَمَتْ:لگام زدند.
... [مشاهده متن کامل]
لجام. [ ل ِ ] معرب یا عربی شده ی کلمه لگام [ ل ِ ] فارسی است، حرف"ج"جانشین "گ"شده که در عربی آن را نداریم. افسار، دهنه، وسیله ای که بردهان اسب بسته می شود، تا سوارکار بتواند باکشیدن آن اسب را مهار کند.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی کرد و احیانا داستان ساخت:
برای این که بدانیم که لِجام و لِگام درست است و نه، لَجام و لَگام ویا لُجام و لُگام ( هر چند دهخدا لُگام را هم درست می داند اما فرهنگ معین روی همین لِگام تاکید دارد ) می توانیم بگوییم لِ در لجام و لگام به این علت صحیح است که در عربی لِ معنای "برای" می دهد. هر چند که گام کلمه فارسی است اما این بازی با کلمه، کمک کننده است پس دهنه اسب یا لِگام یعنی "برای گام" یا به عبارتی اگر اسب بخواهد گام و قدم های درست بردارد نیاز به دهنه خواهد داشت.
نکته:لِ در عربی معنای برای می دهد.
البته، اگر در بالا از حرف عربی لِ برای یادسپاری آسانتر استفاده شد و می خواهیم از کلمه ی فارسی استفاده کنیم، می توانیم با کلمه لجاجت بازی کنیم با لِجام و لِگام می توان لِجاجت اسب را کنترل کرد.
لجام معرب لگامِ فارسی است، حرف"ج"جانشین "گ"شده ، به معنی افسار، دهنه، وسیله ای که بردهان اسب بسته شود، تاسوارکاران بتوانند باکشیدن آن اسب را مهار کنند، اصطلاح افسارگسیخته یالجام گسیخته از همین واژه ساخته شده که به معنی سرکش ومهارنشدنی بکارمی رود.
این واژه عربی شده واژه پارسی لگام به چم افسار است. در وام واژه های عربی "گ" به "ج" دگرگون می شود. چونانکه سه واژه ساده، برنامه و تازه در زبان پهلوی سادگ، برنامگ و تازگ بوده است که در زبان عربی به دیسه ساذج، برنامج و طازج راه یافته است. افزون بر این واژگان واژگان بسیار دیگری هستند که از پارسی به عربی راه یافته اند. مانند: فردوس ( پردیس ) . بنفسجی ( بنفش ) . بستان ( بوستان ) . فیل ( پیل ) . هندسه ( اندازه ) . استاذ ( استاد ) .
... [مشاهده متن کامل]
اینان را برای این نوشتم که بدانید عربی زبانی سپند و ارتا ( مقدس ) نیست و این وام واژگان در زبان عربی نشان می دهد که عربی یک زبان خدایی نیست و مانند همه ی زبان های جهان به واژگان بیگانه نیاز دارد.
لجام در اصل فارسی و لاکام است که از دو بخش درست شده ( لا ) و ( کام ) لا به معنی درون و کام به معنی دهان و رویهم یعنی ابزاری که درون دهان حیوان برای کنترل تعبیه میشود