دیکشنری
مترجم
بپرس
لجاجت کردن
to be obstinate
to bear a grudge
دنبال کنید
مترادف ها
grudge
(فعل)
لرزیدن، غرغر کردن، بخل ورزیدن، لجاجت کردن، غبطه خوردن بر، رشک ورزیدن به
پیشنهاد کاربران
یکدندگی کردن، پافشاری کردن، اصرار ورزیدن برای انجام کردی،
+ عکس و لینک