لیمه درست است.
چراغش. هرچند لیمه لری است.
به نظر من زیباترین جایگزین ( ( روشنا ) ) به جای لامپ یا چراغ هست که در لری هم زیاد استفاده میشه
نورفشان
Light bulb
کردی: گُلوپ
بهتر است برای لامپ ا زواژه لمپ یا لمپا بهره برد
لمپا = چراغ کوچی را میگفتند که در دست داشتند جهت روشنایی شب و چون در ان زمان برق یا بنزین نبود قطعا با نفت کار میکرد و گویا لمپ پا نیز میتوان بوده باشد ( چراغی که بجهت پاییدن و مراقبت بکار میرفت در تاریکی شب ) اما میتوان از لمپ یا لمپا دریافت داستان سر مواد سوختن ان نیست بلکه کاربرد ان مد نگر است => لمپ یا لمپا برای چراغ مراقبتی مناسب است
... [مشاهده متن کامل]
چراغ مراقبت و پاییدن = لمپا
Electric light
لامپ = چراغک
نورافکن
نورافشا
لامپ
لامپ
می توان با آمیزه ای از شکل هم واژه ساخت :
آلمانی : Gluhbirne : Gluh - birne
Gluh = همان گُل پارسی به چهر گُل آتش یا قُل قُل کردن آب جوش یا قُلقُله/ غُلغُله = شلوغی جایی از مردم ، دیس کهن گُر گرفتن آتش یا شکل گِرد چیزی: قُلُمبه
... [مشاهده متن کامل]
Birne = میوه ء گُلابی
Gluhbirne = گلابی سوزان
پیش نهاد : قُلُمب ، قُلُنب ، غُلُمب ، غُلُنب
لامپ به گُمان فراوان از لاتین :
illuminare : i - llum - in - are
llum = lamp
وات p نام ساز است
شاید واژه به نمایان اربی : لامِع درآیشی ( وارداتی ) باشد
لامپ در زبان های زیر به معنی نور و روشنی آمده است .
در زبان چکی Lemah ، کاتالانLlum ، هائیتیایی Limye ، که به نظر می رسد تغییر یافته ی light در زبان انگلیسی باشد.
( در گویش شهر سیریز ) گروپ گویند
نُوردِه
نورپیچ
پیازه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)