میرزا محمد رفیع فرزند عبدالکریم درمیانی متخلص به «لامع» از شاعران برجسته قُهستان است، که دیوان شعرش را «خزائن الاسرار» نام نهاده و به نام دیوان لامع شناخته می شود. لامع به سبک هندی و بیشتر در قالب غزل شعر سروده است.
... [مشاهده متن کامل]
میرزا محمد رفیع فرزند عبدالکریم درمیانی ( لامع ) در یکی از سال های ۱۰۷۷ – ۱۰۷۶ هم زمان با اواخر حکومت صفویه در روستای «درمیان» از توابع بیرجند به دنیا آمد. تولد لامع به احتمال مقارن پایان ربع سوم قرن یازدهم در درمیان واقع شده است. ولادت او مصادف است با آغاز افول و درهم ریختن قدرت و اعتبار و حشمت صفویان. آفتاب حکومت مرکزی ایران و وحدت و استقلال و سیطرهٔ دولت صفویان از این سال اندک اندک به زردی می گراید و انحطاط و تباهی و فتور و رکودی که در کار کشور بعد از مرگ شاه عباس کبیر ( ۱۰۳۸ ) آغاز شد و بعد از مرگ شاه عباس دوم ( ۱۰۷۷ ) قوت گرفت.
سال مرگ شاه عباس کبیر به تقریبی برابر است با سال ولادت لامع. مروری به تاریخ ایران از این سال تا سال ۱۱۳۷ ( تاریخ ولادت محمد بقا فرزند لامع ) که آخرین تاریخ موجود در دیوان لامع است، دورنمایی از روزگار او را اگر چه نه چندان صریح و روشن و تا حدی تیره و مبهم آشکار می سازد. از ۱۰۷۷ ( مرگ شاه عباس دوم ) تا ۱۱۰۶ سلطنت ایران در کف بی کفایت شاه سلیمان بود که روزگار خود را به عیش و عشرت و بی خبری می گذرانید و ضعف نفس و بی تدبیریش در گسیختن رشتهٔ انتظام ملک سببی قوی بود. در ۱۱۰۶ شاه سلیمان درگذشت. این سال مصادف است با سال وفات عبدالکریم درمیانی پدر لامع که سه بار در دیوان لامع نام و یادی از او رفته است و هم این سال مقارن است با آغاز سلطنت شوم و ایران بر باد ده سلطان نالایق و بی کفایت خرافه پرستی به نام شاه سلطان حسین که دوران سی سالهٔ شاهی او مقدمه ای بود بر زوال و انقراض قدرت حکومت صفویان و گسیختگی استقلال و وحدت ایران و هجوم و سلطهٔ محمود افغان و پس از او اشرف افغان و دخالت پتر کبیر و سلطان عثمانی و تقسیم شمال و غرب کشور به دو منطقهٔ قدرت و تصرف و دخالت روس و عثمانی. دوران سی سالهٔ شاه سلطان حسین ( ۱۱۰۶–۱۱۳۵ ) هم زمان است با روزگار سی سالگی تا شصت سالگی لامع ( به تقریب و احتمال ) و به احتمال قوی سروده های لامع بیشتر حاصل این دوران از حیات اوست. جنگ بین آخرین بازمانده صفویه یعنی تهماسب میرزا فرزند شاه سلطان حسین، با اشرف و محمود افغان با شکست و تصرف اصفهان به دست افغان ها همراه بود. روی کار آمدن نادر شاه و غلبهٔ او بر افغان ها نیز از اهم رویدادهای زمان حیات لامع بوده است. در شعر او شکایت از فتنه و ملال از غوغا و قتل و غارت و ویرانگری بسیار دیده می شود.
![لامع](//img.abadis.ir/comments/words/لامع/095559.webp)
![لامع](//img.abadis.ir/comments/words/لامع/053366.webp)
... [مشاهده متن کامل]
میرزا محمد رفیع فرزند عبدالکریم درمیانی ( لامع ) در یکی از سال های ۱۰۷۷ – ۱۰۷۶ هم زمان با اواخر حکومت صفویه در روستای «درمیان» از توابع بیرجند به دنیا آمد. تولد لامع به احتمال مقارن پایان ربع سوم قرن یازدهم در درمیان واقع شده است. ولادت او مصادف است با آغاز افول و درهم ریختن قدرت و اعتبار و حشمت صفویان. آفتاب حکومت مرکزی ایران و وحدت و استقلال و سیطرهٔ دولت صفویان از این سال اندک اندک به زردی می گراید و انحطاط و تباهی و فتور و رکودی که در کار کشور بعد از مرگ شاه عباس کبیر ( ۱۰۳۸ ) آغاز شد و بعد از مرگ شاه عباس دوم ( ۱۰۷۷ ) قوت گرفت.
سال مرگ شاه عباس کبیر به تقریبی برابر است با سال ولادت لامع. مروری به تاریخ ایران از این سال تا سال ۱۱۳۷ ( تاریخ ولادت محمد بقا فرزند لامع ) که آخرین تاریخ موجود در دیوان لامع است، دورنمایی از روزگار او را اگر چه نه چندان صریح و روشن و تا حدی تیره و مبهم آشکار می سازد. از ۱۰۷۷ ( مرگ شاه عباس دوم ) تا ۱۱۰۶ سلطنت ایران در کف بی کفایت شاه سلیمان بود که روزگار خود را به عیش و عشرت و بی خبری می گذرانید و ضعف نفس و بی تدبیریش در گسیختن رشتهٔ انتظام ملک سببی قوی بود. در ۱۱۰۶ شاه سلیمان درگذشت. این سال مصادف است با سال وفات عبدالکریم درمیانی پدر لامع که سه بار در دیوان لامع نام و یادی از او رفته است و هم این سال مقارن است با آغاز سلطنت شوم و ایران بر باد ده سلطان نالایق و بی کفایت خرافه پرستی به نام شاه سلطان حسین که دوران سی سالهٔ شاهی او مقدمه ای بود بر زوال و انقراض قدرت حکومت صفویان و گسیختگی استقلال و وحدت ایران و هجوم و سلطهٔ محمود افغان و پس از او اشرف افغان و دخالت پتر کبیر و سلطان عثمانی و تقسیم شمال و غرب کشور به دو منطقهٔ قدرت و تصرف و دخالت روس و عثمانی. دوران سی سالهٔ شاه سلطان حسین ( ۱۱۰۶–۱۱۳۵ ) هم زمان است با روزگار سی سالگی تا شصت سالگی لامع ( به تقریب و احتمال ) و به احتمال قوی سروده های لامع بیشتر حاصل این دوران از حیات اوست. جنگ بین آخرین بازمانده صفویه یعنی تهماسب میرزا فرزند شاه سلطان حسین، با اشرف و محمود افغان با شکست و تصرف اصفهان به دست افغان ها همراه بود. روی کار آمدن نادر شاه و غلبهٔ او بر افغان ها نیز از اهم رویدادهای زمان حیات لامع بوده است. در شعر او شکایت از فتنه و ملال از غوغا و قتل و غارت و ویرانگری بسیار دیده می شود.
![لامع](http://img.abadis.ir/comments/words/لامع/095559.webp)
![لامع](http://img.abadis.ir/comments/words/لامع/053366.webp)
لامِع
واژه ای ایرانی - اُروپایی که اَرَبیده گَشته وَ هَم ریشه با :
lamp = لامِع < laame
بازسازی به پارسی : لَمب
کارپایه سازی : لَمبیدَن ، لَمباندَن
واژه ای ایرانی - اُروپایی که اَرَبیده گَشته وَ هَم ریشه با :
lamp = لامِع < laame
بازسازی به پارسی : لَمب
کارپایه سازی : لَمبیدَن ، لَمباندَن