باری به هر جهت،
همینجوری،
برای خالی نبودن عریضه
مثال : برای اینکه پدرم را بهتر بشناسید دلم می خواهد ولو خارج از موضوع هم باشد لامحاله شرحی در باب عیش و عبادت او بیان کنم
دارالمجانین
استاد مرحوم محمدعلی جمالزاده
همینجوری،
برای خالی نبودن عریضه
مثال : برای اینکه پدرم را بهتر بشناسید دلم می خواهد ولو خارج از موضوع هم باشد لامحاله شرحی در باب عیش و عبادت او بیان کنم
دارالمجانین
استاد مرحوم محمدعلی جمالزاده
ناچار، ناگریز از امری.
مثلاً آشنایی با ارباب رجوع می تواند لامحاله در رفتار ما تأثیرگذار باشد.
مثلاً آشنایی با ارباب رجوع می تواند لامحاله در رفتار ما تأثیرگذار باشد.