pantomime, dumb-show, gestures of one who pretends to be dumb, charades, dumb show, mimicry, dumb gestures
لال بازی دراوردن
mime, pantomime, to pretend to be dumb
لال وار
mutely
لال کردن
to make or strike dumb, to silence
مترادف ها
dumb(صفت)
بی معنی، بی صدا، کند ذهن، گنگ، لال، بی کله، زبان بسته
mute(صفت)
ساکت، بی صدا، صامت، گنگ، لال، خمش، خموش، بی زبان، غیر حاکی
speechless(صفت)
صامت، گنگ، لال
پیشنهاد کاربران
علّامه مهدی بارانی لال نام کی از رنگهای در زبان اصیل پارسی است و همان سرخ است
ناگویا - ناشنوا - نابینا لال - کر - کور
کور ، لال، کر 《واژگانی فارسی هستند》 . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . کر وکور از ریشه ی ( گور ) در پارسی هستند. و با واژه ی تاریکی هم ارتباط دارند. ... [مشاهده متن کامل]
جناب ( ع ) گفت با واژگان�گارانگ، سوقیر، �t�ntدر ترکی ارتباط دارد. این واژگان از دید آوایی وحروف کمترین ارتباط با کور و کر را دارند. خود گارانگ هم به احتمال زیاد ازریشه ( گور ) به معنی تاریک است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . لال هم واژه ای فارسی است. لال از ریشه ی ( رام، لار ) است. پارسی: لال ( گنگ و بی سدا ) ارمنی: lurr ( بی سدا ) اسپانیایی: arrular ( آرامش ) آلمانی: lullen ( آرام کردن ) انگلیسی: lull ( آرام ) و lullaby ( لالایی ) واژه "لال" یا "لار" به معنی "آرام و بی تلاطم و هموار" است و احتمالن نام شهر "لار" در استان پارس نیز به معنی دشت هموار می باشد. نام مرغ یا خروس "لاری" نیز به معنی پرنده ای است که گردنش صاف و کشیده است. آقای ( ع ) شما میگی لال در ترکی با واژگان = دیل، یالان، یالاماق در ارتباط هست. منم میگم، در فارسی هم، با لب و لیس در ارتباط هست. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 🚫《واژه ی لال ازریشه ی=لام و لار. واژه ی کر و کور از ریشه ی=گور. وکاملا فارسی هستند. 》🚫 آقا یا بانوی ( ع ) شما ریشه یابی نکردید ، تنها واژگانی شبیه به کر ، کور و لال در ترکی را گفته اید. همچنین از یاد نبریم که بسیاری از واژگان عربی ، فارسی، چینی در ترکی به شکل های گوناگون بکار رفته اند ولی ریشه شان ترکی نیست. حالا ببینیم کی در ریشه یا بی دست و پا میزند. . .
لالیدن. لالاندن کسی.
اخرس
لالَ lala: [اصطلاح صنایع دستی] گل لاله ( نوعی نقش )