لابه کردن


    beseech
    implore
    keen
    sob
    supplicate
    to entreat
    to supplicate

مترادف ها

adjure (فعل)
سوگند خوردن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن

plead (فعل)
لابه کردن، درخواست دادن، درخواست کردن، عرضحال دادن، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن

entreat (فعل)
لابه کردن، استدعاء کردن، درخواست کردن التماس کردن

پیشنهاد کاربران

زبان لابه کردن . [ زَ ب َ / ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به زاری چیزی خواستن . لابه کردن : سبزه زبان لابه کرد شمعصفت پیش بادتا دهدش زینهار زآتش خویش ارغوان . مجیر بیلقانی ( دیوان ص 170 ) .
از و چز کردن ، کشتیار کسی شدن

بپرس