لابه

/lAbe/

    keen
    sob
    supplication
    entreaty

فارسی به انگلیسی

لابه امیز
suppliant

لابه گر
supplicant, suppliant

لابه کردن
beseech, implore, keen, sob, supplicate, to entreat, to supplicate

مترادف ها

adjuration (اسم)
قسم، لابه، تحلیف، التماس

پیشنهاد کاربران

به گویش اصفهانی [لُوه]
لوه زدن = التماس کردن، اصرار بسیار کردن
التماس - گریه
التماس، خواهش،
و…
التماس، خواهش
واژه ی لابه به معنای شیون، زاری و گریه در پارسی پهلوی به شکل و دیسه ی لاپک و لابک آمده است.
از و چز
لابه :: در پهلوی لاپگ lāpag بوده است .
( ( بدان مرد باهوش و با رای و شرم ؛
بگفتند , با لابه , بسیار گرم ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 361. )

تضّرع - التماس - اظهار نیاز

بپرس