لابد

/lAbod/

    must
    probable
    necessarily
    certainly

پیشنهاد کاربران

بسا، چه بسا، گویا، گویی، انگار، می نماید، آنچه آشکارست، ناگزیر، بی شک، ناچار، شاید، به آشکاری، همانا، ماست که، پیداست، پدیدارست، هویداست، نمود دارد که، بروزگرست که، گاس که، گاسم
نمونه: علی بیش از همه کوشاست، لابد او سخت کوش است
نمونه: علی بیش از همه کوشاست، بسا او سخت کوش است
انگار، گویا، ناگزیر، ناچار
در جاهای گوناگون میتوان هر یک از واژه های پیشنهادشده را به جای لابد به کار برد.
ناگزیر
گویا، چنان که مشخص است
به اجبار_حتما
ضروری
به نظر من شاید معنی اش گویا باشد
لازم است
احتمالا، شاید
مجبور. . به ناچار. . . حتما
مجبور
لاجرم، لاعلاج، ناچار، ناگزیر
حتما، شاید
امکان دارد
به نظرم شاید معنای خوبی باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس