قیمت

/qeymat/

    cost
    price
    rate
    valuation
    values
    worth
    value

فارسی به انگلیسی

قیمت اخر
asking price

قیمت افزایی
markup

قیمت بازار
market price

قیمت بالاتری پیشنهاد کردن
outbid

قیمت بهتری پیشنهاد کردن
overbid

قیمت پیشنهاد کردن بیش از ارزش چیزی
overbid

قیمت تمام شده
cost price, prime cost

قیمت ثابت
flat rate

قیمت خوب
bargain

قیمت داشتن
bring, cost, fetch

قیمت را بالا بردن
hike

قیمت سهام را ذکر کردن
quote

قیمت شکنی کردن
dump

قیمت گذاری واحد
unit pricing

قیمت گذاری کردن
mark, price

قیمت گذاری کردن کمتر از ارزش واقعی
undervalue

قیمت گران
overcharge

قیمت مورد مطالبه فروشنده
asking price

قیمت نما
tally

قیمت کردن
price, to inquire teh price of

مترادف ها

estimate (اسم)
ارزیابی، تقویم، تخمین، براورد، اعتبار، قیمت، دیدزنی

value (اسم)
مقدار، ارزش، قیمت، فرجه، بها، قدر، ارج

bourse (اسم)
صرافی، کیسه، بورس، حمل، قیمت

worth (اسم)
قیمت، بها، ثروت، ازرش

price (اسم)
ارزش، قیمت، بها، نرخ

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
تُلِ، باها، گاینید:قیمت، بها
بها, ارزش, ارج, نرخ, اخش
در اوستایی = گَئَمتا
قیمت
قیمت یک چیز، ارزش و بها و امروزه گرانی چیزی را نشان می دهد.
قیمت
گویش:gheymat
از ریشه:عربی
پارسی:ارزش، بها، گرانی
جایگاه ، رتبه، شان و منزلت
واژه قیمت
معادل ابجد 550
تعداد حروف 4
تلفظ qey ( i ) mat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: قیمة qimat، جمع: قِیَم]
مختصات ( ? ( قیمتی ( ~ . ) [ ع - فا. ] ( ص نسب . )
آواشناسی qeymat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
بها، نرخ، ارزش
باید دانست بها به معنای قیمت و ارزش، کلمه ی کاملآ فارسی است که عربی آن قیمت و ثمن می شود.
اما بها ( ی ) عربی ( بهاء ) ، معانیِ متعدد دارد از جمله زیبایی، خرمی، روشنایی، درخشندگی، عظمت، اُبُهَّت، فر و شکوه.
...
[مشاهده متن کامل]

یَا ذَا الْفَخْرِ وَ الْبَهَاءِ ( فرازی از دعای جوشن کبیر )
ای صاحب تفاخر و ابهت. ( برگرفته از ترجمه ها )
یا
ای صاحب فخر و زیبایی ( برگرفته از ترجمه ها )
یا
ای صاحب افتخار و خرمی ( برگرفته از ترجمه ها )
که همه ی آنها صحیح می باشد اما با توجه به اهمیت آشنا بودن کلمه در یادسپاری زیباتر و آسانتر، به نظر می رسد ترجمه ی ابتدایی بهتر است.
ای صاحب افتخار و ابهت.

نتیجه ی چیزی قیمت آن چیز است مثلا نتیجه ی پول دادن گرفتن کالاست
در کتاب فرهنگ واژگان پهلوی: vahāk
نرخ

این واژه هم ماند هفتاد درصد دیگر واژه های زبان عربی ایرانی است :
واژه *مت یک واژه اوستایی است ( همتای mate انگلیسی ) که هم درجای پیشوند و هم درجای پسوند می نشیند و به معنای همراهی و همنشینی است مانند ندامت ( در سنسکریت ned नेद् =پشیمانی ) تهمت ( توه=آزار ) گیامت - قیامت ( گیا=زنده، گیان=جان ) و گیمت - قیمت ( گی=ارزش ) و زحمت - زهمت ( زه=کاستن ) و خدمت - هدمت ( خد - هد=خانه ) و رهمت ( ره، راه، هدایت ) و حکمت - هکمت ( هک یا هغ ( حق ) ) و مت گئُشاواره=با گوشواره و مت هیزوانگ= با زبان.
...
[مشاهده متن کامل]

*پی رس: فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی

ارز، ارزش، بها، ثمن، مظنه، نرخ
نرخ ارزش بها
خیلی ارزیابی شده😆
ارزش بها ثمن نرخ
قیمت
ارزش
قیمت . ارزش . بها . اعتبار

قیمت . بها . ثمن
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: بها، نرخ، ارزش؛ مولیا mulyã ( سنسکریت ) ، اَرگا ( سنسکریت: اَرْگها ) ، اُرژیت ( سنسکریت: اورجیتَ ) ، سائور ( سنسکریت: سَئوریَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس