قی کردن


    puke
    heave
    disgorge
    regurgitate
    spew
    vomit
    to vomit

مترادف ها

regurgitate (فعل)
بر گرداندن، برگشتن، قی کردن

eructate (فعل)
اروغ زدن، قی کردن، با شدت بیرون انداختن

spew (فعل)
فوران کردن، قی کردن، با فشار خارج کردن، بخارج ریختن

cat (فعل)
شلاق زدن، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن

vomit (فعل)
بر گرداندن، قی کردن، استفراغ کردن، هراشیدن

retch (فعل)
قی کردن، اوغ زدن

throw up (فعل)
قی کردن، بلند کردن، کناره گیری کردن از

پیشنهاد کاربران

در اصطلاح، استفراغ توسط روزه دار را گویند.
به قی افتادن ؛ حالت قی دست دادن.
عق وپق راه انداختن ؛ در تداول عامه ، قی کردن. استفراغ کردن. ( فرهنگ فارسی معین ) .

بپرس