قی

/qey/

    regurgitation
    spew
    vomit
    puke

فارسی به انگلیسی

قی اور
emetic

قی اوردن
to provoke vomiting

قی کردن
puke, heave, disgorge, regurgitate, spew, vomit, to vomit

قی کرده
bleary

مترادف ها

puke (اسم)
قی، استفراغ، رنگ ابی تیره، ابی سیر

regurgitation (اسم)
برگشت، قی، برگشت خون، استفراع

پیشنهاد کاربران

هراش
قَی به معنی پا ( در گویش خاوری )
در اصطلاح طب سنتی هر گونه خروجاز بدن را قی می نامند
استفراق و حجامت . فصد . عرق . ادرار . مدفوع . آروغ. و . . .
در گویش دری افغانستان
قی علاوه بر استفراغ به معنای لنگ و در بعضی مناطق به دست نیز اطلاق می گردد ،
قی کشال= کسی را روی زمین کشیدن
قی گیرک = پارچه زیر چانه اطفال شیرخواره را گویند.
قی لوله = تنبل ، کسی که در خوابی اندک فرو رفته باشد

در پارسی " هراش " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
هراشیدن = قی کردن
قی در زبان لری شمال خوزستان به معنی جنگ ودر گیری است .

بپرس