قوی هیکل

/qaviheykal/

    huge
    formidable
    robust
    well-set
    husky
    well-knit

مترادف ها

sturdy (صفت)
درشت، محکم، تنومند، ستبر، شکیبا، قوی هیکل، خوش بنیه

robust (صفت)
تنومند، ستبر، قوی هیکل، خوش بنیه، هیکل دار

giant (صفت)
قوی هیکل

پیشنهاد کاربران

تهمتن
لَندَهور
robust
قلچماق
استواراندام. [ اُ ت ُ اَن ْ ] ( ص مرکب ) که اعضاء محکم و سخت و قوی دارد: تیاز؛ مرد کوتاه و استواراندام. مَصِع؛ مرد استواراندام. هَرس ؛ شیر استواراندام. مَعَلّط؛ مرد استواراندام. عِتریف ؛ شتر استواراندام. عَجْرَم ؛ مرد سخت استواراندام. ( منتهی الارب ) .
خاراستیز. [ س ِ ] ( نف مرکب ) زورمند. شجاع. محکم. صلب :
ز بس زخم کوپال خاراستیز
زمین را شده استخوان ریزریز.

بپرس