strength (اسم)
دوام، توانایی، قوت، پا، استحکام، نیرو، زور، قوه
food (اسم)
خورد، قوت، غذا، طعمه، خورش، اغذیه، خوراکی، خوان، خوردنی، خوراک، طعام، خواربار، توشه، اذوقه
accent (اسم)
لهجه، تاکید، تلفظ، تشدید، مد، تکیهء صدا، علامت تکیهء صدا، طرز قرائت، قوت، صدا یا اهنگ اکسان، ضربه
emphasis (اسم)
تاکید، تکیهء صدا، قوت، ضربه، اهمیت، تکیه
stress (اسم)
تاکید، قوت، ضربه، تقلا، اهمیت، فشار
intensity (اسم)
قوت، شدت، سختی، سیری، کثرت، نیرومندی
bread (اسم)
قوت، نان
nutrition (اسم)
تقویت، قوت، غذا، تغذیه، خوراک، قوت گیری
nourishment (اسم)
قوت، غذا، تغذیه، خوراک، پرورش
pith (اسم)
قوت، مغز، اهمیت، مغز میوه، مغز حرام، مغز تیره، مخ استخوان
punch (اسم)
قوت، مهر، ضرب، مشت، خپله، استامپ، منگنه، ضربت مشت
maintenance (اسم)
قوت، نگهداری، تعمیر، نگهداشت، ابقاء، گذران، عمل تمیز کردن و پاک کردن
vis (اسم)
قوت، قدرت، نیرو، پیچ، زور