قهوه خانه

/qahvexAne/

    coffeehouse
    tea-house
    coffee-house
    tea-shop

مترادف ها

coffee shop (اسم)
رستوران، قهوه خانه

coffee house (اسم)
قهوه خانه

teahouse (اسم)
قهوه خانه، چای خانه

teashop (اسم)
رستوران، قهوه خانه

پیشنهاد کاربران

قهوه خانه ؛ جایی که در آن جا مردمان فراهم می آیند و با نوشیدن چای و قهوه و غذاهای ساده وقت می گذرانند. رستوران ساده. کافه. جایی که در آن چای و قهوه می پزند. ( ناظم الاطباء ) . رجوع به قهوه خانه شود.
کافه . . . . تریا . . . .
در پارسی " بنکخانه " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
قهوه ساز = بنک ساز
قهوه چی = بنکور
تریا
نخستین قهوه خانه ها در ایران در دورة صفویان، و به احتمال زیاد در زمان سلطنت شاه تهماسب ( 930 - 984ق ) ، در شهر قزوین پدید آمد و بعد در زمان شاه عباس اول ( 996 - 1038 ق ) در شهر اصفهان توسعه یافت. قهوه خانه در آغاز، همان گونه که از نامش پیداست، جای قهوه نوشی بود. با آمدن چای به ایران و کشت این گیاه در بعضی از مناطق شمالی ی ایران و ذائقه پذیر شدن طعم چای دم کرده میان مردم، کم کم چای جای قهوه را در قهوه خانه ها گرفت. از نیمة دوم قرن سیزدهم هجری چای نوشی در قهوه خانه ها معمول شد، لیکن نام قهوه خانه همچنان بر آنها باقی ماند.
...
[مشاهده متن کامل]

دورة پادشاهی ناصرالدین شاه ( 1264 - 1314 ق ) زمینه برای گسترش قهوه خانه در شهرهای بزرگ، از جمله شهر تهران، فراهم گردید. قهوه خانه ها ابتدا در بازارها و در محله ها و در کنار مجموعه ای از واحدهای صنفی مهم، مانند نانوائی، قصابی، بقالی، سبزی فروشی، حمام و . . . ، که باهم بازارچه ای را در هر محله شهر شکل می دادند، پدید آمد. پس از گذشت زمانی که جامعه پذیر گشت، در هر خیابان و محله شهر و در محلهای تجمع پیشه ها، کارگاههای صنعتی، کارخانه ها، مسافرخانه ها، و بعدها در اطراف گاراژهای مسافربری و در مدخل شهرها و پیرامون دروازه ها و منزلگاههای میان شهری، قهوه خانه هائی در جنب یکدیگر، یا با فاصله های دور و نزدیک، ساخته شد.
قهوه خانه در طول تاریخ حیات چهارصدساله خود وظیفه و نقشهای گوناگونی مطابق با اوضاع اجتماعی و اقتصادی زمان داشته است. در آغاز کار محل گرد آمدن مردم خوش گذران از قشرهای مرفه جامعه و ادیبان و شاعران و رجال درباری و کشوری و لشکری بود. همزمان با ریشه گرفتن قهوه خانه در بن جامعه و میان تودة مردم و توسعه یافتن آن در همة شهرها، مردم از هر طبقه و گروه، به خصوص اهل کار و صنعت و پیشه، به آن روی آوردند. رفته رفته بعضی از قهوه خانه ها به صنف و گروه خاصی از مردم اختصاص یافت و میعادگاه یا پاتوغ ( = پاتوق ) قشرهای مختلفی از کارپیشگان و صنعتگران و هنرمندان گشت. در این زمان قهوه خانه به صورت یک واحد صنفی فعال در جامعة شهری درآمده بود و همچون یک نهاد با وظیفه و کارکرد اجتماعی - فرهنگی ویژه و مشخصی فعالیت می کرد.
در قدیم مردم ایران به دو اصل مهم پرورشی: یکی پرورش تن و دیگری پرورش جان و روان بسیار اهمیت می دادند. نیرومندی تن و روان و به کار گرفتن رفتار و اخلاق پهلوانی در عرصه ی زندگی مادی و معنوی نزد تودة مردم کوچه و بازار ارج و منزلت والائی داشت.
در جامعة سنتی قدیم، زورخانه نهادی مقدس برای پروردن تن و اندام و نیرومند کردن اندیشه و اخلاق بود. پس از جا افتادن قهوه خانه در میان مردم، زورخانه و قهوه خانه دو نهاد پیوسته و نزدیک به هم را در راه تقویت روحیه ملی و مذهبی مردم در جامعه شکل دادند. فضای زورخانه و قهوه خانه هر دو از هوای عطرآگین و نیروبخش خصلتهای پهلوانی و سلحشوری و رفتار و اخلاق جوانمردی و ایثارگری آکنده بود. در و دیوار ساختمان زورخانه و قهوه خانه با نقش و نگارهائی از پیکرة پهلوانان اساطیری و حماسی و ملی و مذهبی و صورت شاهان افسانه ای و تاریخی و پهلوانان و جوانمردان جامعه پوشیده بود. سردم نشین زورخانه مرشدی بود که پیمانه های شعرش را از چشمة فیاض شاهنامه و مهر شاه مردان امیر مؤمنان پر می کرد و به پهلوانان می نوشانید. نقال قهوه خانه نیز مرشدی بود که حلقه نشینان شتاق پای سردم را با آب زلال همین سرچشمه های زایا، یعنی داستانهای حماسی ملی و دینی، شستشو می داد. زورخانه کاران و قهوه خانه نشینان چشم وگوششان پیوسته با شکل و شمایل پهلوانان تاریخ قومی و دینی و وصف بیان دلاوریها و مردانگیهای حماسه سازان در تماس بود و هر چه می دیدند و می شنیدند قصة قهرمانیها و رادمردیها بود و بس.
زورخانه کاران و قهوه خانه روها ( بعد از این که قهوه خانه به مرور نهادی همگانی و مردمی شد ) همه اهل پیشه بودند و به تودة مردم کوچه و بازار تعلق داشتند. پیشه ورانی بودند از جمع بزاز، حلاج، دباغ، نداف، کفاش، نقاش، کلاهدوز، سلاخ، کله پز، نانوا، ماست بند، مسگر، رزاز، نجار، آهنگر، قفل ساز، خیاط، صحاف، قناد، طواف، خراط و . . . این مردان در گود زورخانه تن را با «میل» و «کباده» و «سنگ» و «تخته شنا» و روان را با آداب و اخلاق جوانمردی ورز می دادند، و در عرصه ی قهوه خانه اندیشه را با شعر و قصه و داستان و بازگوئی و تکرار داستان نبردهای رستم دستان با پهلوانانی چون اسفندیار و سهراب، و جنگهای امیر مؤمنان با اهریمنان دین و مذهب می پروردند.
بعضی از قهوه خانه ها را قهوه چیانی می گرداندند که از پهلوانان و ورزشکاران باستانی کار زورخانه، و از دسته لوطیان جوانمرد و فتیان ایثارگر یا از پا افتادگان زورخانه به شمار می رفتند. شماری از نقالان و شاهنامه خوانان و سخنوران و غزل خوانان قهوه خانه ها وابسته به سلسله های فقر و درویشی و شماری از آنان از پهلوانان گود زورخانه و بیشترشان اهل پیشه و کسب بودند. از این روست که می بینیم زورخانه و قهوه خانه در جامعه سنتی ایران همسو با هم در راه آموزش مبانی اخلاق پهلوانی و خصلتهای جوانمردی به مردم گام
می سپرده اند.
قهوه خانه در جامعه ایران، تحول و دگرگونی بزرگی در شکل گردهمائیهای مردم و شیوة گذراندن اوقات فراغت و نوع سرگرمیهای آنان فراهم آورد. مردم از هر قشر و گروه هر روز پس از دست کشیدن از کار روزانه، و در ایام و اوقات بیکاری در قهوه خانه ها جمع می شدند و ساعتها به گفتگو باهم و تبادل نظر دربارة کارهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی می پرداختند. اهل حرف و صنعتگران و کارورزان بعضی از قهوه خانه ها را پاتوغ صنفی خود کرده بودند و در تجمعهایشان مسائل صنفی و شغلی را در میان می گذاشتند و به کاریابی و کار راه اندازی می پرداختند. مردم بسیاری از گرفتاریهای خانوادگی و محلی و مسائل مادی خود را در نشستهای دوستانه ای که در قهوه خانه ها ترتیب می دادند مطرح و گره گشائی می کردند. در مجالس شبانة قهوه خانه، به خصوص شبهای ماه رمضان که . . .

بپرس