قهر کردن


    break
    quarrel
    to sulk
    to walk out in protest
    to break off relations

مترادف ها

huff (فعل)
ترساندن، اوقات تلخی کردن، قهر کردن، رنجیدن، اماس کردن

miff (فعل)
پژمرده شدن، قهر کردن، رنجیدن

پیشنهاد کاربران

Sulk, go into a sulk
Not be on speaking terms with sb
باهام قهری؟ Are you sulking?
نه قهر نیستم I'm not sulking
Sulking solves nothing قهر کردن مشکلی رو حل نمیکنه
قهر کردن
از کسی بد آمدن و از او رنجیدن
برابر پارسی قهر کردن وابوس کردن میباشد و قهر و آشتی میشود وابوس و آشتی
sever ties with someone
Hold a grudge:
is stay mad at someone for an extended period of time and they don’t communicate.
Sulk:
is when someone makes a sad miserable face because they don’t get their way
قهر کردن: معادل قهر کردن در ترکی " کوسْمَک " می باشد . شهریار گفته است :
رقیب دن نه کوسوب ، سن نه اینجی ای قلبیم
رقیب نیله جک یار، یار اولان یرده
ای قلب ( عاشق من ) نه از رقیب قهر کن و نه دل آزرده باش زیرا از دست رقیب چه کاری بر می آید در جایی که یار واقعاً یار تو باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

( کلیات اشعار ترکی شهریار ، تهران ، انتشارات نگاه ، 1386 ص 265 )

Fall out with: به هم زدن با کسی و قهر کردن با او.
ناصر درست میگه. Silent treatment یا giving someone cold shoulder دقیقا معنی بی محلی، صحلت نکردن یا همون قهر خودمون رو میده!
Be not speaking/not be on speaking
( term ( with
شیر دات چه ایگی ناصر ، ایبو upset with sb
یا mad at sb
عامیانه س یونه، حالا هی بزن می سر خوت بگو silent treatment
Silent treatment. قهر کردن
فقط این کلمه درسته . بقیه اشتباهه .
کلمه خالی انگلیسی رو توی گوگل بزنید از تصاویر متوجه میشید .
Miff
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس