قناد

/qannAd/

    confectioner

مترادف ها

confectioner (اسم)
قناد، شیرینی فروش

پیشنهاد کاربران

واژه قناد
معادل ابجد 155
تعداد حروف 4
تلفظ qannād
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [مٲخوذ از عربی]
مختصات ( قَ نّ ) [ ع . ] ( ص . اِ. )
آواشناسی qannAd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
شیرین کار
استاد حلوا و حلوافروش. ( از ناظم الاطباء ) . قناد. ( آنندراج ) :
می نماید تلخی بادام آخر خویش را
گرچه شیرین کار او را در شکر پنهان کند.
صائب ( از آنندراج ) .
شیرینی فروش
کندور ( kandvar ) ، پانیذور
کندوری= قنادی
کنداب = آب قند
کاخ کند = قصر قند
شیرینی فروش. شخصی که شیرینی میفروشد

بپرس