Immediately from Arabic, since the city was founded by Arabs in 685 and because ق ( q ) does not occur in native Persian words. The 988 book History of Qum offers several etymologies:[1 An Arabic corruption of Classical Persian کُومَه ( kūma, “shed; hut” ) , since the site of the city was previously used by shepherds for shelter. This may be the most plausible. ... [مشاهده متن کامل]
An Arabic corruption of the nearby Persian village of کُوب ( kūb ) . From Arabic قُمْ ( qum, “stand up!”, singular imperative of قَامَ ( qāma, “to stand up” ) ) , with various religious etymologies ( e. g. because the Prophet Muhammad was ordered to "stand up" on the site of the city during his heavenly journey ) ; these are obvious cases of folk etymology. Ali - Akbar Dehkhoda claims that the alternative spellings کُنْب ( kunb ) , کُمْب ( kumb ) , and کُم ( kum ) , which are attested in Classical Persian, are the original forms, and that قُم ( qum ) is an Arabicised derivative of them منبع. لغت نامه دهخدا لینک قرار می دهم ویکی واژه در زبان ترکی واژه ق غ نیستند.
قمقمه واژه ای تورکی است به چم ظرف چرمین آب . و ایشان یعنی غزان چون با فارسها امیختند برخی واژگان خود را فراموش کرده و از واژگان انها استفاده کردند همچنانکه به جای قمقمه افتبه گویند که همان آفتابه است و تورکان برعکس غزان بدان قمغان گویند از دیوان الغات تورک ص360 س 16 ج 1 تصحیح استاد ممد دبیر سیاقی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ واژه ی قمقمه از ریشه ی واژه ی کمکمه فارسی هست خود این واژه از ریشه ی واژه ی کم فارسی هست
جاب کشاورز با درود جنابعالی اشاره زیرکانه ای داشتید و باید گفت شکم در پهلوی اِشکم بوده = اِش کم = است کم = جایی که کمانه و قوس دارد قَم / قُم کَم / کُم خَم / خُم همگی از شاخات یکدیگرند و هر کدام در جای خود برای اشاره به منظوری خاص اَ اِ اُ گرفتند ... [مشاهده متن کامل]
کمیدن یا خمیدن و در آینده نزدیک قم همگی نشان از کاهش و خمش دارد و در قمقمه یعنی ابزاری که خمش دارد و گرد مانند و قوس مانند است در قم یعنی شهری که قوس و حلال فراوان دارد ( بجهت داشتن گنبد = قمبد ؛ یعنی شهری که حلال دارد ) قومش که نام گذشته قم بوده و قمیشی همگی به منحنی و قوس دار بودن اشاره دارند / قمیش = قم ایش = انعطاف در ایش ( خواستن ) = قانع برخی قومیش یا قومس را کومس یا کیمس میدانند که باز هم کم یا خم اشاره به همان انحنا دارد یعنی شهر قوس دار / برخی نیز به اشتباه کومیش را کیمه شه خواندند یعنی شهر بزرگان و گفتند کی مه شه = کیمشه بوده یعنی شاه بزرگ یا شهر بزرگان اما باید گفت کیم ایشه بوده = کم ایشه بوده ( ایشه یعنی خواست و ارزو و همچنین به خاست و خاستگاه نیز آواز و بنام بوده => کیم ایشه = خاستگاه و شهر قوس دار ) در همه اینها به قوس اشاره شده است خُم را در خُمار = کسی که کش و قوس و انحنا یافته میبینیم و همچنین به جایی که در آن شراب ساخته میشود خُمر گفته میشود = قوس آور = مستی و انحنا آور قمار کردن = خمار کردن = مستی کردن => دیدیم که قم میشود انحلا و حلال و قوس و با کُم / کَم همریشه میباشد و از یکدیگر آمدند کمین نیز به قوس دارد کردن اشاره دارد کمانچه و کمان نیز به قوس دار بودن اشاره دارند قُم / خُم / کَم / کُم میتواند به گم پیوند داشته باشد چرا که در گنبد به بت یا خانه گم و خم و قوس دار اشاره شده است
واژه ی قمقمه می تواند تازیده ( عربی شده ) یِ کُمکُمه باشد؛ کُم= شکم، شکمبه
این کلمه کردیه عزیزان . ما در زبان کردی به جرعه میگیم قم . یعنی وقتی میگوئیم یک جرعه آب نوشیدم ، میگوئیم : قم آوم خواردو . و به ظرف سربسته ای که در آن آب میریزیم میگوئیم قمقمه . هر کلمه ای یک ریشه داره ، الکی که نمیشه حرف زد. جرعه ( فارسی ) - قم ( کردی ) همه چی کاملاً مشخصه .
واژه قمقمه معادل ابجد 285 تعداد حروف 5 تلفظ qomqome نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: قمقمَة] مختصات ( قُ قُ مِ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی qomqome الگوی تکیه WWS شمارگان هجا 3 منبع فرهنگ فارسی عمید لغت نامه دهخدا واژه قمقمه عربی اشتباه آن را پارسی دانست.
واژه قمقمه کاملا پارسی است چون درعربی می شود الترمس و در ترکی می شود ترموس این واژه یعنی قمقمه صد درصد پارسی است.
thermos
Pocket flask
جا - آبی ( جایی که در آن آب نگه می دارند ) که به دلیل وجود ۲ تا "الف" در کنار هم می شود "جابی".
Sippy cupp
لطفاً عبارت" خاله قمقمه" که اصطلاح جنسیت زده و توهین آمیزی هست و از لحاظ اخلاقی نا درست همچنین از حیث قانونی به استناد تبصرۀ بند پنج تبصرۀ الف مادۀ یک مصادیق محتوای مجرمانه فضای مجازی�، از میان معانی قمقمه حذف کنید؛ ... [مشاهده متن کامل]
با تشکر از تارنمای پربار و مفیدتون. 1 - استفاده ابزاری از افراد ( اعم از زن و مرد ) در تصاویر و محتوا ، تحقیر و توهین به جنس زن ، تبلیغ تشریفات و تجملات نامشروع و غیرقانونی. ( بند ۱۰ ماده۶ ق. م )