قماش ؛ دسته و ردیف و سنخ و گروه هم گمان یا هم عقیده به لحاظ مفهومی و ریشه ای مرتبط با کلمه ی گاماس گاماس ؛ گام برداشتن بر مبنای یک گمان و باور. محکم قدم برداشتن یا مطمئن گام برداشتن. ... [مشاهده متن کامل]
به لحاظ مفهومی و ریشه ای مرتبط با کلمه ی قاموس قاموس ؛ گَمان ، باور ، قمشه ، اندیشه ، عقیده ، تفکر ، کیان ، وجود ، انگاره ، جهان بینی ، ایدئولوژی اصطلاح اینکه گفته می شود فلان کار در قاموس ما نیست یا در قاموس ما نمی گنجد یعنی در گَمان و باور ما نمی گنجد یا در وجود ما نیست. اگر از زاویه سخن خود کلمه بخواهیم از کلیدواژه ی قاموس تعریفی داشته باشیم بدینصورت قابل تبیین خواهد شد؛ قاموس یا گاموس به معنی گمانی که انسان بر اساس آن گمان، با هم قماش های خودش قیام می کند و قامت می بندد و گام بر می دارد و قوام می یابد و مقاوم می شود. مقاومتی که در آن تقویت و تقوا پیشگی و استقامت در یک سراط مستقیم وجود دارد. موید این مطلب اصطلاح مونو گاموس به معنی یکتا باوری در کتب اهل فلسفه و عرفان رایج می باشد. اصطلاح قمار نیز به نوعی از بازی که برد و باخت آن بر مبنای حدث و گمان باشد نه از روی اطمینان و تحقیق و حساب و کتاب.
هر نوع پارچه
بز
زن عمو گفت: �من حرفی ندارم اما باید چهل بار قماش با یک هزار ریال صداق بدهی تا دختر را به تو بدهم. � ( چهل طوطی، ویرایش و بازنویسی زهرا نیرومند ) ؛بیشتر به معنی پارچه است اما در کل به رخت و لباس و اسباب اثاثیه خانه هم گفته می شود.