قله

/qolle/

    acme
    apex
    climax
    crest
    height
    mountaintop
    peak
    spire
    summit
    superlative
    tip
    vertex

فارسی به انگلیسی

قله بلند
alp

قله نوک تیز
pinnacle

مترادف ها

point (اسم)
پست، ماده، معنی، نقطه، سر، قله، هدف، جهت، درجه، نوک، فقره، ممیز، اصل، لبه، پایان، مرحله، موضوع، نکته، امتیاز بازی، نمره درس

acme (اسم)
اوج، سر، بحران، قله، منتها، مرتفع ترین نقطه، نقطهء کمال

climax (اسم)
اوج، قله، راس، منتها درجه

culmination (اسم)
اوج، قله، حد اعلی

zenith (اسم)
اوج، قله، سمت الراس، بالاترین نقطه آسمان

top (اسم)
اوج، سر، قله، بالا، نوک، تپه، راس، رویه، فرق، روپوش، فرق سر، رو، فرفره، تاپ، کروک، درجه یک فوقانی

peak (اسم)
قله، نوک، راس، منتها درجه، ستیغ، حد اکثر، کاکل، کلاه نوک تیز

summit (اسم)
اوج، قله، نوک، اعلی درجه، ذروه، منتها درجه، منتهی

crest (اسم)
قله، طره، تاج، ستیغ، یال، کلاله، بالاترین درجه، فش

vertex (اسم)
سر، قله، نوک، تارک، راس، فرق، فرق سر، سمت الراس

knoll (اسم)
قله، ماهور، نوک تپه، تیزی یا برامدگی خاک از اب

pap (اسم)
قله، نوک پستان، ممه، خمیر نرم، خوراک نرم و رقیق، تفاله گوشت یا سیب، هر چیزی شبیه نوک پستان

knap (اسم)
قله، نوک، پشته، بالای تپه

پیشنهاد کاربران

قُله گویش دیگری از واژه ی کَله هست. و هر دو پارسی هستند، نه عربین و نه ترکی.
قله یک کلمه فارس نیست و نمی تواند باشد چون در پارسی اصلا حرف ق ندارد
واژه قله
معادل ابجد 135
تعداد حروف 3
تلفظ qolle
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: قلَّة، جمع: قُلَل و قِلال]
مختصات ( ~ . ) ( اِ. )
آواشناسی qolle
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

درضمن شباهت معنایی واژه قلوه ( در ترکیب دل وقلوه ) با - کلیه - و شباهت لفظی وظاهری ( از حیث گردی ) قلوه با قلب باتبدیل حرف - و - به - ب - نیز درخور توجه است
قله واژه ای است فارسی از ریشه کل , گل, قل. یا کر بمعنی سر ومجازا - واقع در بالا ونیز گرد شبیه سر. مانند کلمات زیر
گلوله, کلاه, کلوچه, کلان ( بالا مرتبه ) , کل کل ( درگیری سرباسر ) , قلعه, کلوت ( در کویر کرمان ) , کلات ( نادری ) , کاله ( پستان گاو بسب گردی ) کل ( طاس ) , کلاله, ( بازی با ریگ ) یک قل دو قل واحتمالا واژه های کلیه ( تلفظ دیگر گرده ) . کلنجار, کلا ( پسوند مکان در شمال ) و شاید قلب
...
[مشاهده متن کامل]

واژه قله یک پارسی نه عربی هست نه ترکی هست ایران یعنی قله صد درصد پارسی است.
در ترکی به قله و اوج === زیروِ zirve
البته اوج یعنی نوک در ترکی
آووج یعنی کف دست
. . .
چَکاد = قلّه
{البته شاید قلّه نیز خود عربیده واژه کلّه باشد}
بن مایه: لغت نامه دهخدا
#پارسی دوست
قله:بلندترین نقطه کوه را قله می گویند, مانند قله دماوند و اِوِرِست.
چُکاد بهترین است
Čokad
دامنه کوه ولی فکر میکنم
دامنه کوه
قله
اوج. . . چکاد. . . فراز کوهی
ستیغ
بالا ترین نقطه ی کوه
چکاد
اوراز
معنی قله:اوراز
فراز کوه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس