قلتبان


    cuckold
    effeminate person
    roller for hardening house-tops

پیشنهاد کاربران

در گُوی و در چَهی ای قَلتَبان/دست وادار از سبال دیگران ( مثنوی، داستان دقوقی ) .
🔸قلتبان=بی غیرت🔸گُوی=گودالی 🔸سبال=سبیل
کلتبان. [ک َ ] ( ص ) بر وزن و معنی غلتبان است که مردم بی حمیت و دیوث باشد و معرب آن قلطبان و قرطبان است. ( برهان ) ( از آنندراج ) . قلطبان. دیوث. زن جلب. غلتبان. ( ناظم الاطباء ) . زن جلب و دیوث. ( منتهی الارب ) . تبدیل غلتبان است و باکاف فارسی اصح است. ( انجمن آرا ) . قرتبان. قلتبان. بی حمیت. دیوث. زن جلب. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به قرتبان و قلتبان و قرطبان و قلطبان شود.
...
[مشاهده متن کامل]


زن به مزد
( زَ. بِ. مُ ) ( ص مر. ) دیوث، قواد.
غرزن. [ غ َ زَ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) زن قحبه و بدکار. ( آنندراج ) . روسپی زن. || مرد دیوث و قلتبان. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . قرنان. کشخان :
حریف یکدگرند آن دو غرزن قواد
که این از آن بجوی فرق کردنتوانی.
...
[مشاهده متن کامل]

سوزنی.
من عزیزم مصر حرمت را و این نامحرمان
غرزنان برزنند و غرچگان روستا.
خاقانی.

آنکس که زشتی می بیند و به رو نمی آورد

بپرس