latch (فعل)محکم نگاه داشتن، چفت کردن، قفل کردن، بوسیله کلون محکم کردن، ضامنی کردنlock (فعل)بستن، بغل گرفتن، قفل کردن، قفل شدن، راکد گذاردن، بوسیله قفل بسته ومحکم شدنpadlock (فعل)بستن، قفل کردن
قفل کردن ؛ بستن :کلید زبان گر نبودی وبالکی از خامشی قفل لب کردمی ؟خاقانی.چفت کردنمحاوره ای، معادل هنگ کردن+ عکس و لینک