قفل کردن


    lock
    to lock

مترادف ها

latch (فعل)
محکم نگاه داشتن، چفت کردن، قفل کردن، بوسیله کلون محکم کردن، ضامنی کردن

lock (فعل)
بستن، بغل گرفتن، قفل کردن، قفل شدن، راکد گذاردن، بوسیله قفل بسته ومحکم شدن

padlock (فعل)
بستن، قفل کردن

پیشنهاد کاربران

قفل کردن ؛ بستن :
کلید زبان گر نبودی وبال
کی از خامشی قفل لب کردمی ؟
خاقانی.
چفت کردن
محاوره ای، معادل هنگ کردن

بپرس