قفقاز

/qafqAz/

    caucasian
    caucasus
    caucasia(n)

پیشنهاد کاربران

در هزاره های پیش از میلاد در بخش اعظم سرزمین قفقاز و بخش اعظم آذربایجان در ایران، تهران، قم، سمنان، همدان، قزوین، گیلان، مازندران، قم و گلستان مردمان کادوس زندگی میکردن. جابجایی حرف کاف به حرف قاف و جابجایی
...
[مشاهده متن کامل]
حرف واو به حرف فا در واژه قفقاز رخ داده و در اصل این واژه کَوَکاز بوده به معنیه سنگ یا صخره کبود. در زبان تالشی با اینکه طیف هایی از رنگ آبی با اسمهای نیلی و کاس شناخته میشن ولی امروزه برای رنگ سبز و کبود هر دو از واژه کَو استفاده میشه . در خانواده سنگ یاقوت هم به رنگ قرمز یاقوت گفته میشه و رنگهای سبز ، کبود، زرد، بنفش و صورتی همگی به اسم یاقوت کبود شناخته میشن. قسمت اول این واژه یعنی کَو با کبود در فارسی هم ریشه هست و در دیگر زبان های ایرانی هم وجود داره. در ایران روستایی به اسم کهوان وجود داره که احتمالا همون کَووُن بوده به معنیه کبودی ها و قسمت دوم این واژه کاز هست که در زبان تالشی شکل اصلیش رو حفظ کرده و به معنیه سنگ و صخره هست و در بعضی زبان های دیگه ایرانی و شعر ها به همین شکل وجود داره که به اشتباه به چیز های دیگه معنی شده. این واژه در ایران به شکل قاز و قار میتونه تبدیل بشه ولی در ایران اکثرا به شکل کار در اومده و در زبان ارمنی هم به شکل کار وجود داره. عزیزان با دقت در اسم مناطق صخره ای و سنگ های خاص میتونن واژه کاز رو پیدا کنن قزوین هم احتمالا در اصل کازَبن به معنیه زیر صخره بوده . در تالشی کوُز هم از این ریشه هست و به معنیه قطعه و قاچ هست و کوزه در فارسی هم احتمالا از این ریشه باشه و به دلیل فرایند پخت و سخت شدن به سنگ تشبیه شده و به معنیه سنگ مانند هست.

قفقاز منطقه ای خوش آب و هوا بسیار استراتژیک که قبلا جزو ایران بوده است و طی بی لیاقتی پادشاهان قبلی از کشورمان جدا شد . هعی
کوکاس، کاوکاس یا کافکاس واگویی بهتری است.
اوستایی: kaofa
ایرانی میانه و نوین: kof, kop, koppe, koh, kuh
�قاز� شدن �کاس� جای شگفتی ندارد همانگونه که �کاسپین� شده است �قزوین�.
مردم کاسی یا کاسپی در این سرزمین و کوهستانها می زیسته اند و هم نا سرزمین و هم نام دریا ( دریای کاسپین ) به نام آنها به یادگار مانده است.
...
[مشاهده متن کامل]

قفقاز
قفقاز بی گمان با کوست کپ کوه در پیوند است مگر دیگرگون شده و امروزه قفقاز ( کپ کاز ) خوانده می شود
واژه ( کوه ) در زبان اوستایی به دیسه یِ ( کئوفَ ) به چمِ ( کوه، کوهانِ شتر ) و در زبان پهلوی به دیسه یِ ( کوف ) بوده است.
نامِ شهر ( کوفه ) نیز از همین واژه برگرفته شده است. واژه کفکاس ( قفقاز ) نیز به گمانِ من به چمِ
...
[مشاهده متن کامل]

( کوهِ درخشان یا کوهِ کاسی ها ) بوده است.
ولی بنابر دیدگاهِ برخی تاریخ پژوهان، کفکاس ( قفقاز ) به چمِ ( یخِ درخشان ) بوده است ( kroy - khasis کروی در زبان سغدی - سکاییِ ایرانی به چمِ ( یخ ) است ) .
( کاس ) در ( کفکاس ) نیز واژه ای اوستایی به چمِ ( درخشیدن ) می باشد؛به تاربرگِ واژه ( کاس ) در این تارنما مراجعه کنید.
چنانکه در رویه هایِ 347 و348 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) و در رویه 51 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:

قفقازقفقاز
شهر روسیه
جدا کردن
پلینی مَهتر Pliny the Elder آن را برگرفته از واژۀ کروکاسیس Croucasis در زبان سکاهای ایرانی به چم �سپیدِ برفی� گزارش کرده است [Natural History, VI:XIX]. این نام باید یونانی شده ی واژۀ سکایی خرُهوکاسی Xrohukasi بوده باشد که آن را به چم �درخشان همچون برف� گرفته اند. بخشِ نخستِ آن با واژۀ هندواروپایی کْرو و کریوس ( = یخ ) در یونانی هم دیسی دارد. چه واژۀ کاس در سَنسکریت و اوستایی به چم �درخشان� نیز می باشد، بخش دومِ آن باید نام قوم کاسی باشد. از این رو، باید �کوه یخ کاسی� برگرداند.
...
[مشاهده متن کامل]

با توجه به دگردیسی میان �ک� به �ق� در زبان های ایرانی ( مانندِ کَند به قند و جز این ها ) ، نام کوه و منطقه ی قفقاز برگرفته از کوف کاس و سپس کوه کاس یعنی �کوۀ کاسی ها� ( تیره ای کهن از زاگرس نشینان ایرانی ) می باشد. کوف زبان پارسی میانه برگرفته از کَئوفَه ( = کوه، کوهانِ شتر ) در زبان پارسی کهن و زبان اوستایی ست که همچنین ریشه ی نام کوفه ( = شهر بلند ) در عراق می باشد. واژگان کوفُس κυφός و کوفو κύ̄φω به چم �تپه، قوز، کوژ، گوژ ( برآمدگیِ پشت ) � در زبان یونانی کهن با این واژگانِ ایرانی خویشاوندی دارد. در زبان لیتوانیایی کَئوکَس به چم �پشته، کوه چه، کوهه، توده، تل� ( = Hillock ) تحتِ تاثیرِ نام ایرانی قفقاز، و کوپرَه به چم �کُپه، تل، پشته، کوهانِ شتر، قوز: کوز� نیز برگرفته از این واژه ها می نماید.
نامِ نیای اسطوره ایِ مردمان قفقازنشین ناخ ( وایناخ ) ، کاوکاس نیز ریشه در همین واژه دارد. بسنجید با نام کاوکاسُس، نیای پنداشته شده ی چِچن ها و اینگوش ها.

قفقاز یا Caucasus ( تلفظ : کاکِسِس ) یا Caucasia ( کُ کِیژا )
منطقه ای است بین قاره ای بین دریای سیاه و خزر
توضیحات ویکیپدیا :
قفقاز ناحیه ای در آسیا و اروپا میان دریای خزر و دریای سیاه است که رشته کوه قفقاز در آن واقع است. قفقاز از نظر سیاسی به دو بخش قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز ) و قفقاز شمالی تقسیم می شود و دارای مساحتی حدود ۵۲۰٬۰۰۰ کیلومترمربع و جمعیتی حدود ۴۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

قفقاز جنوبی شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و بخش هایی از شمال باختری ایران و شمال خاوری ترکیه می شود. اما قفقاز شمالی جزئی از روسیه است و شامل جمهوری های خودگردان داغستان، چچن، اینگوشتیا، اوستیای شمالی - آلانیا، کاباردینو - بالکاریا، کاراچای - چرکسیا، سرزمین کراسنودار، آدیغیه و سرزمین استاوروپول می شود.
نام
همچنین در تاریخ باستانی طبیعی پلینی بزرگ ( ۷۷–۷۹ میلادی ) نام قفقاز از نام سکایی kroy - khasis کروی - خاسیس به معنی یخ درخشان، سفید یا برف گرفته شده است. در شکل یونانی Kaukasos خوانده می شود

سرزمینی است کوهستانی واقع در شمال غربی
ایران
در پارسی: گاب گه ( g�bgeh )
دگرگون شده واژه پهلوی " گابگه " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

قفقاز ناحیه ای میان دریای خزر و دریای سیاه است. قفقاز به دو بخش قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز ) و قفقاز شمالی تقسیم می شود.
قفقاز جنوبی شامل کشورهای جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و بخشهای کوچکی از شمال باختری ایران و شمال خاوری ترکیه می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

قفقاز شمالی اکنون جزئی از روسیه است و شامل جمهوری های خودگردان چچن، داغستان، اینگوشتیا، کاراچای - چرکسیا، کاباردینو - بالکاریا، سرزمین کراسنودار، آدیغیه، اوستیای شمالی - آلانیا، و سرزمین استاوروپول است.
بخشهای اصلی قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز ) و داغستان در جنوب خاوری قفقاز شمالی تا زمان قاجاریه جزو خاک ایران بود. اما در زمان فتح علی شاه قاجار طی جنگهای ایران و روس از ایران جدا شد و به روسیه تزاری پیوست. [۱]
در فصل سوم عهدنامه گلستان آمده است:
. . . اعلیحضرت قدرقدرت، پادشاه اعظم مالک بالاستقلال کل ممالک ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی که به اعلیحضرت خورشیدرتبت، امپراتور کل ممالک روسیه دارند، به این صلح نامه به عوض خود و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران ولایات قراباغ و گنجه که الان موسوم به الیزابت پول است و الکای خوانین نشین شکی، شیروان، قوبه، دربند، بادکوبه و هر جا از ولایات طالش را با خاکی که الان در تحت تصرف دولت روسیه است و تمامی داغستان، گرجستان، محال شوره گل، آچوق باش، کورنه، مینگرلی، آبخازی و تمامی الکا و اراضی که در میانه قفقازیه و سرحدات معینه الحاله بوده و نیز آنچه از اراضی دریای قفقازیه الی کنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلق به ممالک آمپیریه روسیه می داند. . . [۲]
با فروپاشی شوروی سه کشور جمهوری آذربایجان، ارمنستان، و گرجستان بر جنوب قفقاز حکومت می کنند و جمهوری خودگردان داغستان نیز جزئی از روسیه است.
محتویات [نمایش]
قفقاز قدیم [ویرایش]
مناطق قفقاز قدیم
. پیش از تشکیل حکومت ماد، حکومت هایی همچون اورارتو و کلخا در قفقاز شکل گرفته بود که قدمت برخی از آن ها به بیش از ۴۰۰۰ سال نیز می رسد، اما درنتیجه جنگ های فرسایشی بین این دولت ها از قدرت آن ها کاسته شد و بعدها دولت هخامنشی آن را تصرف نمود و به خاک خود ضمیمه نمود، قفقاز تا چندین سال جزو حکومت ایران بود تا زمانی که پادشاهان ظالم بر سر کار آمدند که مردم قفقاز تاب بر نیاوردند و از ایران جدا شدند، حتی حاکمان اسلامی از کشورهای گرجستان و ارمنستان هم اخراج شدند و این مناطق به صورت مستقل عمل می کردند تا زمان صفویه که مجدداً به ایران ضمیمه شدند. اما در زمان قاجاریه بار دیگر ایران را رها کرده و وارد امپراتوری روسیه شدند و با فروپاشی شوروی سابق قفقاز بار دیگر آزاد گشت و اکنون شامل سه جمهوری گرجستان، ارمنستان و آذربایجان می باشد.
از شاعران بزرگ پارسی گوی قفقاز می توان به خاقانی، نظامی، مجی، بدر، مهستی، هندوشاه نخجوانی و پسرش محمد بن هندوشاه اشاره کرد. [۳]
گروه های قومی قفقاز [ویرایش]
گروه های قومی ساکن در قفقاز: آذری ( آبی کمرنگ ) ، گرجی ( نارنجی روشن ) ، ارمنی ( سبز روشن ) ، روسی ( کرمی ) ، کرد ( سبز تیره ) ، تالش ( نارنجی تیره ) ، آبخاز ( صورتی روشن ) ، لزگی، چرکس، مغول، اوستی، ترک، یونانی، تات، تاتار، آوار، چچنی، اینگوش، . . .
قفقاز از دید نژادی و زبانی از متنوع ترین مناطق جهان است.
گروه های قومی ساکن در قفقاز به سه گروه اصلی قفقازی، هندواروپایی، و ترک تبار تعلق دارند:
قفقازی: گرجی، آبخاز، لزگی، چرکس، آوار، چچنی، اینگوش، کاباردینو، تبسران، لک ها ( داغستان )
هندواروپایی: ارمنی، روسی، کرد، تالش، اوستی، یونانی، تات، آذری،
ترک تبار: ترک، تاتار، بالکار، قره چای
شهرهای قفقاز [ویرایش]
برخی از شهرهای قفقاز عبارتند از:
جمهوری آذربایجان: باکو، گنجه، نفت چاله، شماخی، شکی، نخجوان و جلفا.
ارمنستان: ایروان ( یروان ) و اچمیادزین
گرجستان: تفلیس، باتومی، سوخومی، تسخینوالی، و پوتی
داغستان: مخاچ قلعه و دربند
رودها [ویرایش]
رودهای قفقاز شامل حوضه های آبریز دریای خزر ( ارس، کُر، سولاک، تِرِک، کوما ) دریای سیاه ( ریونی، اینگوری، کودوری، بزیب ) و دریای آزوف ( کوبان ) است. در قفقاز جریان رودها با افزایش ارتفاع و از شرق به غرب، افزایش می یابد. [۴]
از ویژگی های بارز رودهای قفقاز بزرگ، طولانی بودن مدت طغیانی آن ها در دوره گرماست ( حدود ۶ ماه ) . در قفقاز ( به ویژه در قفقاز شرقی و مرکزی ) سیل های متعددی جریان می یابد. مسیرهای انتهایی رودخانه های کُر، کوبان و ریونی، قابل قایقرانی است. در بعضی از رودهای کوهستانی قفقاز، چوب و الوار حمل می شود. در نواحی خشک، از آب رودها برای آبیاری زمین های کشاورزی استفاده می شود. بر روی بسیاری از رودهای قفقاز نیروگاه های برق آبی احداث شده است. بزرگترین نیروگاه آبی منطقه «مینگه چویر» نام دارد. دریاچه های قفقاز منشأ متفاوت ( آتش فشانی، زمین ساختی، یخچالی ) دارند. بزرگترین دریاچه قفقاز سِوان نام دارد که مساحت آن ۱۲۰۰ کیلومتر مربع است. [۵]
جستارهای وابسته [ویرایش]
قفقاز جنوبی ( ماورای قفقاز )
قفقاز شمالی
کاخ های هخامنشی در قفقاز
پیمان نامه گلستان
بنیاد مطالعات قفقاز
منابع [ویرایش]
صفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران ( ۸جلد ) ، انتشارات فردوس.
سایکس، سرپرسی، تاریخ ایران، ۱۳۵۵.
قفقاز از نگاه ایران، سید مهدی حسینی تقی آباد، بنیاد مطالعات قفقاز.
سفرنامه حامد کاظم زاده به قفقاز، بنیاد مطالعات قفقاز.
↑ روزنامهٔ اطلاعات، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸، ۸ مه ۲۰۰۹، شماره ۲۴۴۶۳
↑ روزنامهٔ اطلاعات، شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸، ۸ مه ۲۰۰۹، شماره ۲۴۴۶۳ به نقل از: معاهدات و قراردادهای تاریخی در دوره قاجاریه، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، ص ۷۷.
↑ انوشه، حسن، دانشنامه ادب فارسی: ادب فارسی در قفقاز ( آذربایجان, ارمنستان, گرجستان و جمهوری خودمختار داغستان ) . تهران: ۱۳۸۲.
↑ امیراحمدیان، بهرام، جغرافیای قف . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس