قطاب

/qottAb/

    turnover
    (kind of pastry like)turnover

مترادف ها

turnover (اسم)
تعویض، برگشت، انتقال، محصول، برگشتگی، بازده، تغییر و تبدیل، عملکرد، حجم معاملات، قطاب، عایدی فعالیت، واژگون شدگی

پیشنهاد کاربران

یعنی چیزی دارای انرزی قطبی که باعث قطع جریان شده . .
قطاب یا قوتاب ( بر وزن پرتاب. موتاب. زهتاب. آفتاب. شتاب. ) ؟؟هر کلمه ایی عربی نیست. ولی با حروف مخصوص عربی ( ح. ع. ث. ص. ض. ذ. ط. ظ ) نوشته شده است. یعنی آن کلمه تورکی است. مثل قطار ( قاتار ) . قاطر (
...
[مشاهده متن کامل]
قاتیر ) . طالقان ( تالقان ) . طارم ( تاریم ) . طبس. طبرستان. طوس. طناب. طناز. طنز. علویق ( ال ویق ) . اصلان ( اسلان. شیرجنگل ) غضنفر ( غزن فر ) عنکبوت ( انکه بوت ) عقاب ( اوقاپ )

در پهلوی " سنبوسک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .

بپرس