قضیه

/qaziyye/

    case
    circumstance
    theorem
    proposition
    clause
    issue
    matter
    affair
    concern
    premise
    story
    premise or premiss
    shebang

فارسی به انگلیسی

قضیه بدیهیه
axiom

قضیه تبعی
corollary

قضیه حماریه
the assesbridge, pons asinorum

قضیه دادگاه
case

قضیه شرطیه
conditional clause

قضیه عروس
the pythagorean theorem

قضیه فرعی
corollary

قضیه فیثاغورث
pythagorean theorem

مترادف ها

case (اسم)
حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام

clause (اسم)
ماده، شرط، جزء، بند، فصل، قضیه، جزئی از جمله

proposition (اسم)
کار، پیشنهاد، قضیه، قیاس منطقی، گزاره، پیشنهاد کردن به

theorem (اسم)
قضیه، قاعده

thesis (اسم)
قضیه، پایان نامه، رساله دکتری، ضرب قوی

پیشنهاد کاربران

قضیه گزی گازی ویا گزه ای از چیزی پس فارسی است
داستان و رخداد از برابر های این واژه هستند.
ماجرا
theorem
بینش
محل بحث= مبحث
امر، جریان، حادثه، خبر، رویداد، عارضه، مسئله، مطلب، موضوع، واقعه، مورد
مورد
قول مرکب تام خبری
اُستانه
از آنجا که در منطق هر گزاره ای درست نیست و گزاره ها می توانند درست یا نادرست باشند. اما "قضیه" به گزاره ای گفته می شود که درست است. از این رو واژه "اُستانه" به معنی "اثبات شده" پیشنهاد می شود.

بپرس