قصور

/qosur/

    shortcoming
    omission
    defect
    fault
    default
    delinquency
    dereliction
    duck
    evasion
    failure
    neglect
    negligence
    remissness
    slackness
    underachievement

فارسی به انگلیسی

قصور در دادن نفقه
nonsupport

قصور ورزیدن
to fall, to come short

قصور کردن
fail, omit, slack, spare, neglect

قصور کردن در پرداخت بدهی
default

قصور کننده
defaulter, remiss, underachiever

مترادف ها

defect (اسم)
علت، عیب، نقص، قصور، کمبود، کاستی، اهو، نکته ضعف

failure (اسم)
کوتاهی، ناتوانی، ورشکستگی، شکست، بدشانسی، قصور، خرابی، عدم موفقیت، واماندگی، درمانگی

default (اسم)
کوتاهی، غیاب، قصور، غفلت

delinquency (اسم)
کوتاهی، تخلف، تقصیر، قصور

deficiency (اسم)
عدم، عیب، نقص، قصور، کمبود، کسر، کاستی، نکته ضعف، ناکارایی، کمی

debt (اسم)
وام، دین، فام، قصور، بدهی، قرض

cunctation (اسم)
مکی، تعلل، تاخیر، قصور، تعویق

negligence (اسم)
مسامحه، پشت گوش فراخی، سرسری، قصور، غفلت، اهمال، فراموشکاری، فرو گذاشت

shortcoming (اسم)
علت، قصور، کمبود، کاستی، نکته ضعف

laches (اسم)
قصور، غفلت، تنبلی، سهل انگاری

pretermission (اسم)
حذف، قصور، از قلم افتادگی

پیشنهاد کاربران

قصور: عبارت است از نبود کمترین دقت, نشانه ای از بی توجهی کامل فرد به مسئولیتهای حرفه ای خود و بی توجهی عمده یک حسابرس نسبت به استانداردهای حسابرسی
مانید
default
قصور ترک فعلی است که شخص باید آن را انجام میداده اما انجام نداده.
تقصیر کردن ، گناه ، خلاف
omission
در بازی جدولانه دو، مرحله دوم، جواب میشه: کوتاهی
قصور درکنار کاستی وکاهلی چیستی
معنی
کاخ وقصر هم میده
قصور جمع قصرهاست
قصور یعنی کوتاهی کردن به طور سهوی ولی تقصیر یعنی کوتاهی کردن به طور عمدی و از روی اگاهی
گناه کردن
کوناهی و کم گذاشتن ( در کاری )
کوتاهی کردن و کم کاری در امری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس