قصب

/qasab/

    reed
    cane
    windpipe
    kind of fine linen

فارسی به انگلیسی

قصب الجیب
[fig.] pen

قصب الذریره
calamus, sweetflag

مترادف ها

reed (اسم)
نی، قصب، الت موسیقی بادی، نی شنی

پیشنهاد کاربران

قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند.
قَصَب: نای
قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند.
وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عَصَبِی وَ قَصَبِی وَ عِظَامِی ( از دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام )
...
[مشاهده متن کامل]

و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، ونایم، و استخوانم

قصب . معادل بیست و پنج متر زمین زمینی به ابعاد پنج متر در پنج متر و یا هر مربعی از زمین که مساحت آن بیست وپنج متر گردد در استان کرمان اغلب هنوز هم برای زمینهای کشاورزی استفاده ودر رفسنجان برای زمینهای مسکونی نیز استفاده میشود
تکه کردن چیزی؛ مثل قصاب

بپرس