قصابی

/qassAbi/

    butchery
    butcher's shop

فارسی به انگلیسی

قصابی کردن
butcher

مترادف ها

carnage (اسم)
خون ریزی، قتل عام، کشتار، لاشه ها، قصابی

پیشنهاد کاربران

قَصّابی
گوشتوایی
قَصّاب
گوشتوا
می توان از پسوند " - وا " هم برای برساخت پیشه یا جایگاه بهره بُرد ( مانند : نانوا ، نانوایی ؛ پیشوا ، پیشوایی ، . . . )
هم چنین در زبان اَرَبی واژه ی دیگری هم برای این پیشه به نام :" لَحّام " به کار می رود که در ریختار فَعّال از نام" لَحم= گوشت" برساخته شده است .
...
[مشاهده متن کامل]

قَصّابی: گوشتفروشی، گوشتگری، گوشتکاری
اصطلاح ( ایس ته لاه ) اگر اصطلاح یک کلمه ی عربی بود. از ریشه ی صلح. . . . باید اصطلاح به صورت اصتلاح ( افتعال ) نوشته می شد. چون ط افتعال ت است. . . . . . . . . اضطراب ( ایز تی راب ) ، مضطرب. . اگر اضطراب
...
[مشاهده متن کامل]
عربی بود از ریشه ( افتعال ) باید ط بصورت ت افتعال نوشته می شد. . . . . . . . . . . . . . . اصطلاح تورکی است . و اضطراب ( بر وزن سا راب، دا راب، سوه راب، مه راب، جو راب، خ راب، ش راب خانا ( شرفخانا ) ) تورکی است

قصاب یا ( قس ساب ) قصاب به ظاهر کلمه ی عربی است چون با حروف مخصوص عربی ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) نوشته شده است. ولی چون هیچ همخانواده ایی در زبان عربی ندارد. ترکی است. مثل اصلا=اسلان. . . سابین=صابون
مثله کردن ، بریدن اندام ، تکه پاره کردن بدن، قصابی کردن ، سلاخی کردن

بپرس