قصاب

/qassAb/

    butcher

فارسی به انگلیسی

قصاب خانه
butchers

مترادف ها

butcher (اسم)
سیاف، قصاب، سلاخ، ادم خونریز

meatman (اسم)
قصاب، گوشت فروش

پیشنهاد کاربران

قصاب: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
شمیت ŝamit ( سنسکریت: صمیته śamita )
واژه قصاب
معادل ابجد 193
تعداد حروف 4
تلفظ qassāb
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی]
مختصات ( گاو و گوسفند و. . . )
آواشناسی qassAb
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه جایگزین گوشت فروش پارسی برای واژه عربی قصاب است.

سلیم
قصاب: واژه ای اربی ست به کسی گویند که جانوری را می کشد و خونش را بر زمین می ریزد یا همان جانور کش.
به گمانم که برای گوشت فروش هم نباید قصاب گفت بلکه قصابی درست تر ست.
برای آدم کشان این واژه استفاده نمی شود.
قَصّاب: گوشتفروش، گوشتگر، گوشتکار
لحام
Meat ordinator
قَصَب و قَصّاب هم خانواده اند.
قَصَب: نای
قَصّاب: نای زن، آن کسی که چهارپایان ( گاو و گوسفند و. . . ) را ذبح می کند.
وَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ عَصَبِی وَ قَصَبِی وَ عِظَامِی ( از دعای روز عرفه امام حسین علیه السلام )
...
[مشاهده متن کامل]

و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، ونایم، و استخوانم

بیشتر زبان عربی ایرانی است ، چون ایرانی ها این زبان من درآوردی را ساختند .
واژه که در هندی برای قصاب بکار می برند :
कसाई
kasaee
فکر کنم همه چیز روشن شد
نای زَن، گاوکُش
نمونه:
. . . چهره اش همانندی هایی نیز با نای زن ( قصّاب ) ها و گاوکُش های میهن خودمان نیز دارد
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2013/02/blog - post_2259. html
...
[مشاهده متن کامل]

برابرِ �گوشت فروش� یاد شده در بالا را شاید بتوان با چشم پوشی جایگزین واژه ی �قَصّاب� نمود؛ ولی از دید من، میان این دو باید جداگانگی روشنی بدیده گرفت و آمیخته واژه ی �گوشت فروش� را همینگونه پذیرفت و جداگانه بکار برد؛ به این آرش که می تواند نای زن ( �قَصّاب� ) نباشد. شوندِ دیگر آن بویژه در این سخن باریک و پاکیزه ( نکته ) نهفته است که پیشه ی نای زنی بویژه در گذشته ای دورتر از دربرگیرندگی بیش تری برخوردار بوده و در جاها و برگزاری ایستارهای گوناگون چون جشن های آیینی ( �عید قربان� ) ، مهمانی ها و هماوندی های دیگر بکار گرفته می شده و همچنان با دامنه ای کم تر بکار گرفته می شود.

قصاب= کذاب . . . . یعنی کسی که برای فروختن گوشت مانده و حیوان مریضی که مجبور به قربانی کردن آن مجبور میشه دروغ گفتن را پیشه خود کند
قصاب به ظاهر عربی است چون ص دارد ( غین وقاف در عربی و تورکی مشترک است. . . غین وقاف در فارسی وجود ندارد ) . . حروف ( ح ع ث ص ض ذ ط ظ ) مخصوص زبان عربی است. و در هیچ زبان دیگری وجود ندارد. . . کلمات تورکی
...
[مشاهده متن کامل]
را عمدا با حروف مخصوص عربی می نویسند . تا به کلمات تورکی هویت عربی بدهند. مثلا اصلان=اسلان. . . . . حوله=هوله. . . شمع=شام. . . روستای باباطاهر عریان=اوریان. . . قصاب ( قس اب ) از دسته کلمات تورکی که آخرشان آب=ابادانیق دارند. مثل میناب ( مین آب ) =جایی که هزار تا آبادی دارد. . . بناب ( بین آب ) =هزارتا آبادی

کاس آب : کسی که شستسو می دهد
فارسی باستانی
باستانیان کوسفند رو مشستند و بعد میکشتند.
جان گیرنده
گوشت فروش

سلاخ، پوست کن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس