این ادعاها که �قشون صددرصد ترکی است� یا از �قوشماق� گرفته شده، هیچ مبنای زبان شناختی ندارند و صرفاً برداشت های عامیانه اند. بیایید دقیق و مستند جواب بدهیم:
- - -
۱. مدارک تاریخی و زبان شناسی ( ایرانی بودن ریشه )
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مرحله اوستایی
uršan / varšan ( بارتولومه، 1904: Altiranisches W�rterbuch )
به معنای: �نر، قوی، انبوه� و حتی در مورد اسب نر یا نیروی مردانه.
🔹 مرحله پهلوی ( ساسانی )
gašan / gashan ( مکنزی، 1971: A Concise Pahlavi Dictionary )
معنا: �بسیار، انبوه، فراوان�
نیز در متون ساسانی: به معنای �انبوه سپاه� ( کریستنسن، 1944: L’Iran sous les Sassanides ) .
🔹 فارسی میانه → فارسی نو
�گَشن / گُشن� = انبوه، پر ( مثلاً در �گشنودن� → خشنود شدن = سرشار و پُر شدن ) .
�گشون / گشون� = لشکر انبوه.
سپس در عربی تعریب شد → �قُشون�.
بعد دوباره به فارسی برگشت ( با قاف ) و تثبیت شد.
📌 منابع:
MacKenzie, Concise Pahlavi Dictionary, 1971, s. v. gašan.
Nyberg, Manual of Pahlavi, 1964.
Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904.
Christensen, L’Iran sous les Sassanides, 1944.
Encyclopaedia Iranica, مقاله �GOSN� ( د. خالقی مطلق ) .
- - -
۲. مشکل استدلالِ �ترکی بودن�
الف ) ریشه ی ترکی �قوشماق�
در ترکی �قوش� = پرنده.
فعل �قوشماق� = پیوستن، ضمیمه کردن.
اسم مصدر �قوشون� → �اتحاد، پیوستگی، گروه�.
🔸 بله، در ترکی قدیم و عثمانی �قوشون� برای سپاه به کار می رفته.
اما این شکل و معنا دیرتر است ( قرون میانه به بعد ) و شواهد اوستایی/پهلوی بسیار قدیمی ترند ( هزاره اول پیش از میلاد ) .
یعنی: اگر �قشون� واقعاً از ترکی بود، باید در متون ماقبل اسلامِ ایرانی دیده نشود. ولی برعکس، در متون پهلوی و سازمان سپاه ساسانی ثبت شده است. این سند تاریخی محکم تر از حدس عامیانه ی �قوشماق� است.
- - -
ب ) ایراد در تعریب
در عربی �گ� وجود ندارد، بنابراین gašan → gashun → qashun کاملاً طبیعی است.
همین روند در کلمات دیگر دیده می شود:
گُرگان → جُرجان ( جرجان )
گُند → جُند ( سپاه )
اگر �قشون� ترکی بود، چرا اعراب آن را با قاف گرفتند؟
ریشه ی ایرانی بودن این فرایند را توضیح می دهد.
- - -
ج ) واژه های هم ریشه
گلشن = جای انبوه گل.
گشنودن → خشنود.
گشاده.
تماماً ریشه ی �گشن/گس� دارند، و این خانواده ی واژگان ایرانی است، نه ترکی.
- - -
۳. مغالطات رایج در ادعای �ترکی بودن�
1. دهخدا و عمید صرفاً کاربرد متأخر کلمه را گزارش کرده اند، نه ریشه ی تاریخی آن.
وقتی دهخدا می گوید �قشون [ترکی]�، منظورش ورود از زبان ترکی عثمانی به فارسی متأخر است، نه اینکه اصل ریشه ترکی باشد.
2. اردو / هورد ( Horde ) درست است که از ترکی - مغولی آمده،
اما این هیچ ربطی به �قشون� ندارد. صرفاً مشابهت معنایی ( لشکر ) است، نه ریشه شناسی.
3. ریشه شناسی عامیانه ی قوش = پرنده → قوشون = جمع شدن پرندگان → لشکر
این تفسیر بعدی است و هیچ سند کهن تر از سده های اسلامی ندارد.
- - -
۴. نتیجه ی نهایی
�قشون� ریشه ی ایرانی - اوستایی دارد ( uršan → gašan → gashun → qashun ) .
تعریب �گشون� به �قشون� در عربی طبیعی است.
ترکی �قوشون� بعدها از همین صورت تعریبی یا فارسی/ایرانی وام گرفته شده است.
ادعای اینکه �صددرصد ترکی است� با شواهد اوستایی و پهلوی باطل است.
- - -
✅ بنابراین پاسخ علمی به این ادعا این است:
�قشون� یک واژه ی اصیل ایرانی است که از اوستایی و پهلوی به فارسی آمده، سپس معرَّب شده و دوباره وارد فارسی متأخر شده است. شباهت آن با ترکی �قوشماق� یا �قوشون� تصادفی یا از راه وام گیری متقابل در دوران اسلامی است، نه ریشه ی اصلی.
- - -
- - -
۱. مدارک تاریخی و زبان شناسی ( ایرانی بودن ریشه )
... [مشاهده متن کامل]
🔹 مرحله اوستایی
uršan / varšan ( بارتولومه، 1904: Altiranisches W�rterbuch )
به معنای: �نر، قوی، انبوه� و حتی در مورد اسب نر یا نیروی مردانه.
🔹 مرحله پهلوی ( ساسانی )
gašan / gashan ( مکنزی، 1971: A Concise Pahlavi Dictionary )
معنا: �بسیار، انبوه، فراوان�
نیز در متون ساسانی: به معنای �انبوه سپاه� ( کریستنسن، 1944: L’Iran sous les Sassanides ) .
🔹 فارسی میانه → فارسی نو
�گَشن / گُشن� = انبوه، پر ( مثلاً در �گشنودن� → خشنود شدن = سرشار و پُر شدن ) .
�گشون / گشون� = لشکر انبوه.
سپس در عربی تعریب شد → �قُشون�.
بعد دوباره به فارسی برگشت ( با قاف ) و تثبیت شد.
📌 منابع:
MacKenzie, Concise Pahlavi Dictionary, 1971, s. v. gašan.
Encyclopaedia Iranica, مقاله �GOSN� ( د. خالقی مطلق ) .
- - -
۲. مشکل استدلالِ �ترکی بودن�
الف ) ریشه ی ترکی �قوشماق�
در ترکی �قوش� = پرنده.
فعل �قوشماق� = پیوستن، ضمیمه کردن.
اسم مصدر �قوشون� → �اتحاد، پیوستگی، گروه�.
🔸 بله، در ترکی قدیم و عثمانی �قوشون� برای سپاه به کار می رفته.
اما این شکل و معنا دیرتر است ( قرون میانه به بعد ) و شواهد اوستایی/پهلوی بسیار قدیمی ترند ( هزاره اول پیش از میلاد ) .
یعنی: اگر �قشون� واقعاً از ترکی بود، باید در متون ماقبل اسلامِ ایرانی دیده نشود. ولی برعکس، در متون پهلوی و سازمان سپاه ساسانی ثبت شده است. این سند تاریخی محکم تر از حدس عامیانه ی �قوشماق� است.
- - -
ب ) ایراد در تعریب
در عربی �گ� وجود ندارد، بنابراین gašan → gashun → qashun کاملاً طبیعی است.
همین روند در کلمات دیگر دیده می شود:
گُرگان → جُرجان ( جرجان )
گُند → جُند ( سپاه )
اگر �قشون� ترکی بود، چرا اعراب آن را با قاف گرفتند؟
ریشه ی ایرانی بودن این فرایند را توضیح می دهد.
- - -
ج ) واژه های هم ریشه
گلشن = جای انبوه گل.
گشنودن → خشنود.
گشاده.
تماماً ریشه ی �گشن/گس� دارند، و این خانواده ی واژگان ایرانی است، نه ترکی.
- - -
۳. مغالطات رایج در ادعای �ترکی بودن�
1. دهخدا و عمید صرفاً کاربرد متأخر کلمه را گزارش کرده اند، نه ریشه ی تاریخی آن.
وقتی دهخدا می گوید �قشون [ترکی]�، منظورش ورود از زبان ترکی عثمانی به فارسی متأخر است، نه اینکه اصل ریشه ترکی باشد.
2. اردو / هورد ( Horde ) درست است که از ترکی - مغولی آمده،
اما این هیچ ربطی به �قشون� ندارد. صرفاً مشابهت معنایی ( لشکر ) است، نه ریشه شناسی.
3. ریشه شناسی عامیانه ی قوش = پرنده → قوشون = جمع شدن پرندگان → لشکر
این تفسیر بعدی است و هیچ سند کهن تر از سده های اسلامی ندارد.
- - -
۴. نتیجه ی نهایی
�قشون� ریشه ی ایرانی - اوستایی دارد ( uršan → gašan → gashun → qashun ) .
تعریب �گشون� به �قشون� در عربی طبیعی است.
ترکی �قوشون� بعدها از همین صورت تعریبی یا فارسی/ایرانی وام گرفته شده است.
ادعای اینکه �صددرصد ترکی است� با شواهد اوستایی و پهلوی باطل است.
- - -
✅ بنابراین پاسخ علمی به این ادعا این است:
�قشون� یک واژه ی اصیل ایرانی است که از اوستایی و پهلوی به فارسی آمده، سپس معرَّب شده و دوباره وارد فارسی متأخر شده است. شباهت آن با ترکی �قوشماق� یا �قوشون� تصادفی یا از راه وام گیری متقابل در دوران اسلامی است، نه ریشه ی اصلی.
- - -
واژه ی قَشون ( به معنای لشکر، سپاه ) در فارسی معرَّب است و از گِشون/گَشون گرفته شده. این صورت از ریشه ی گَشن / gašan در فارسی میانه و پهلوی آمده است.
- - -
ریشه شناسی �قَشون�
🔹 مرحله اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
uršan / varšan → به معنای �نر، مردانه، قوی� و گاهی اشاره به نیروی نرینه یا اسب نر دارد. ( Bartholomae, 1904 )
🔹 مرحله پهلوی / فارسی میانه
gašan / gashan → به معنای �انبوه، بسیار، فراوان� ( MacKenzie, 1971; Nyberg, 1964 )
همین واژه در متون ساسانی در معنای �انبوهی سپاه� نیز کاربرد داشته. ( Christensen, 1944 )
🔹 مرحله فارسی نو
�گشن� به معنای �انبوه، پر، بسیار� در متون.
�گشون� ( سپاه، لشکر ) ← ساخته شده از همین ریشه و به معنای �سپاه انبوه�.
🔹 مرحله تعریب
در عربی، به صورت قَشون ( با تبدیل �گ� به �ق� که در تعریب رایج است ) درآمد.
🔹 بازگشت به فارسی نو متأخر
�قشون� دوباره از عربی به فارسی برگشت و معنای �لشکر، سپاه� را تثبیت کرد.
- - -
واژه های هم ریشه
گلشن ← جایی پر از گل ( انبوه گل ) .
گشاده ← گسترده، بازشده.
گشنودن / خشنود ← در اصل: پُر و سرشار شدن → خوشنود شدن.
- - -
منابع معتبر کتابی
1. MacKenzie, D. N. ( 1971 ) . A Concise Pahlavi Dictionary. London.
→ مدخل gašan: �much, many, abundant�.
2. Bartholomae, C. ( 1904 ) . Altiranisches W�rterbuch. Strassburg.
→ مدخل uršan / varšan: معنای �نر، قوی، فراوان�.
3. Nyberg, H. S. ( 1964 ) . A Manual of Pahlavi. Wiesbaden.
→ توضیح gašan: به معنای �abundant, plenty�.
4. Christensen, Arthur. ( 1944 ) . L’Iran sous les Sassanides. Copenhagen.
→ ذکر واژه gashan/gashun در زمینه سازمان لشکر ساسانی.
5. Encyclopaedia Iranica, مقاله “GOSN” ( خالدقی مطـلق، د. خالقی مطلق، ویراست ) .
→ توضیح ریشه ی پهلوی �گشن / gosn� و پیوند آن با واژه های فارسی نو.
6. Bailey, H. W. ( 1979 ) . Dictionary of Khotan Saka. Cambridge.
→ در تطبیق با زبان های ایرانی شرقی، gašan = �multitude, abundant�.
- - -
- - -
ریشه شناسی �قَشون�
🔹 مرحله اوستایی
... [مشاهده متن کامل]
uršan / varšan → به معنای �نر، مردانه، قوی� و گاهی اشاره به نیروی نرینه یا اسب نر دارد. ( Bartholomae, 1904 )
🔹 مرحله پهلوی / فارسی میانه
gašan / gashan → به معنای �انبوه، بسیار، فراوان� ( MacKenzie, 1971; Nyberg, 1964 )
همین واژه در متون ساسانی در معنای �انبوهی سپاه� نیز کاربرد داشته. ( Christensen, 1944 )
🔹 مرحله فارسی نو
�گشن� به معنای �انبوه، پر، بسیار� در متون.
�گشون� ( سپاه، لشکر ) ← ساخته شده از همین ریشه و به معنای �سپاه انبوه�.
🔹 مرحله تعریب
در عربی، به صورت قَشون ( با تبدیل �گ� به �ق� که در تعریب رایج است ) درآمد.
🔹 بازگشت به فارسی نو متأخر
�قشون� دوباره از عربی به فارسی برگشت و معنای �لشکر، سپاه� را تثبیت کرد.
- - -
واژه های هم ریشه
گلشن ← جایی پر از گل ( انبوه گل ) .
گشاده ← گسترده، بازشده.
گشنودن / خشنود ← در اصل: پُر و سرشار شدن → خوشنود شدن.
- - -
منابع معتبر کتابی
→ مدخل gašan: �much, many, abundant�.
→ مدخل uršan / varšan: معنای �نر، قوی، فراوان�.
→ توضیح gašan: به معنای �abundant, plenty�.
→ ذکر واژه gashan/gashun در زمینه سازمان لشکر ساسانی.
5. Encyclopaedia Iranica, مقاله “GOSN” ( خالدقی مطـلق، د. خالقی مطلق، ویراست ) .
→ توضیح ریشه ی پهلوی �گشن / gosn� و پیوند آن با واژه های فارسی نو.
→ در تطبیق با زبان های ایرانی شرقی، gašan = �multitude, abundant�.
- - -
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی قشون از ریشه ی واژه ی گشن فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




واژه ی قشون از ریشه ی واژه ی گشن فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




قشون کلمه ای تورکی است که از فعل قوشماق به معنی متصل کردن گرفته شده ریشه آن قوش بوده وقتی پسوند اون اضافه می شود به شکل قوشون و به معنی به هم متصل درامده که مفهوم سپاه را می رساند و به همین شکل و مفهوم وارد فارسی شده است
قشون همان گشن پارسی به معنای بسیار و زیاد و گرد آمده است و معمولا بعد از لشکر می آید . یکی لشکری گشن آمد پدید
واژه قشون
معادل ابجد 456
تعداد حروف 4
تلفظ qošun
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹قشن› [منسوخ]
مختصات ( قُ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی qoSun
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
بعضی دوستان که گفتند این واژه پارسی است خیلی خیلی اشتباه کردند چون این واژه صد درصد ترکی است.
معادل ابجد 456
تعداد حروف 4
تلفظ qošun
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی] ‹قشن› [منسوخ]
مختصات ( قُ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی qoSun
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع فرهنگ فارسی عمید
لغت نامه دهخدا
بعضی دوستان که گفتند این واژه پارسی است خیلی خیلی اشتباه کردند چون این واژه صد درصد ترکی است.
اوردو کلمه ای ترکیست مثل قشون
قشون از قوشولماق یعنی به هم پیوستن هست معنی خیل می دهد منبع دهخدا
اردو کلمه ترکی معنی ارتش
Horde از اردو انگلیسی
این شخص آرش حتی نمیفهمد چه می گوید
... [مشاهده متن کامل]
فارسی ارتش می شود
بوردو ن اردو یعنی ارتش و قشون یعنی خیل
در زبان تو ۶۰ سال پیش کلمه موغولی ارتش نام رودی در ترکستان استعمال میشه زمان حکومت رضا قزاق


قشون از قوشولماق یعنی به هم پیوستن هست معنی خیل می دهد منبع دهخدا
اردو کلمه ترکی معنی ارتش
Horde از اردو انگلیسی
این شخص آرش حتی نمیفهمد چه می گوید
... [مشاهده متن کامل]
فارسی ارتش می شود
بوردو ن اردو یعنی ارتش و قشون یعنی خیل
در زبان تو ۶۰ سال پیش کلمه موغولی ارتش نام رودی در ترکستان استعمال میشه زمان حکومت رضا قزاق


واژه قشون کاملا پارسی است چون در ترکی می شود بوردو این واژه یعنی قشون صد درصد پارسی است.
بیشتر به معنی سپاه است
قشون . [ ق ُ ] ( ترکی ، اِ ) لشکر. گروهی از فوج . ( آنندراج ) . درحقیقت این کلمه بدون واو است و واو را برای اظهار ضمه در ترکی نویسند و فارسیان اکثر قشون را به واو معروف خوانند. ( آنندراج ) ( بهار عجم ) .
- امثال :
مثل قشون بی سردار .
مثل قشون شکسته .
- امثال :
مثل قشون بی سردار .
مثل قشون شکسته .
( اسم ) [ترکی] ‹قشن› [منسوخ] ۱. مجموع سپاهیان یک کشور؛ ارتش.
۲. سپاه؛ لشکر.
۲. سپاه؛ لشکر.
ارتش، جند، جیش، خیل، سپاه، فوج، لشکر
ارتش، لشکر، هنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)