قسمت

/qesmat/

    allotment
    compartment
    department
    division
    fragment
    portion
    leg
    part
    proportion
    section
    segment
    unit
    lot
    fortune
    destiny
    kismat
    doom
    fate
    hap
    predestination
    heading
    kismet
    share

فارسی به انگلیسی

قسمت اساسی
pith

قسمت افقی هر چیز
crosspiece

قسمت بندی
partition

قسمت تحتانی
underneath

قسمت داخلی
innards

قسمت در رمان
episode

قسمت عرضی هر چیز
crosspiece

قسمت عقب عرشه
aft

قسمت فرعی
subsection

قسمت کردن
allocate, dole, portion, share, split, to divide, to distribute, to share

مترادف ها

detachment (اسم)
کناره گیری، قسمت، دسته، تفکیک، جدا سازی

section (اسم)
برش، قسمت، گروه، دسته، قطعه، بخش، دایره، مقطع، برشگاه

party (اسم)
طرف، فرقه، قسمت، جمعیت، دسته، مهمانی، بزم، سور، یارو، بخش، فئه، حزب، دسته همفکر، دسته متشکل

leg (اسم)
پا، قسمت، پایه، بخش، ساق پا، ساق، مرحله، پاچه، ران

share (اسم)
سهم، قسمت، قطعه، بخش، خیش، حصه، بهره، سهمیه

portion (اسم)
سهم، جزء، قسمت، اری، تکه، قطعه، پاره، بخش، برخه، شقه، بهره، نصیب

sect (اسم)
فرقه، قسمت، دسته، بخش، مذهب، حزب، دسته مذهبی، مکتب فلسفی

lot (اسم)
سهم، محوطه، قسمت، کالا، تکه، قطعه، بخش، پارچه، توده انبوه، قواره، سرنوشت، قرعه، بهره، قطعه زمین، چندین، جنس عرضه شده برای فروش

division (اسم)
تقسیم، قسمت، لشکر، دسته بندی، بخش، تفرقه، اختلاف

dole (اسم)
صدقه، فرم، قسمت، اندوه، ضجه، سار، حق بیمه ایام بیکاری، حصه، ماتم، کمک هزینه دولتی به بیکاران

proportion (اسم)
قیاس، درجه، مقدار، شباهت، تناسب، قرینه، قسمت، نسبت

segment (اسم)
حلقه، قسمت، بند، قطعه، بخش، مقطع

canton (اسم)
زاویه، قسمت، بلوک، بخش

arm (اسم)
بازو، دست، سلاح، شاخه، اسلحه، شعبه، قسمت، جنگ افزار، دستهء صندلی یا مبل

chapter (اسم)
باب، شعبه، قسمت، مقاله، فصل، فصل یاقسمتی از کتاب، فصل یا قسمت مختصری

department (اسم)
حوزه، شعبه، قسمت، بخش، دایره، اداره گروه اموزشی

ratio (اسم)
قسمت، نسبت، ضریب، ضرب کننده، نسبیت، نسبت معین و ثابت

plank (اسم)
قسمت، قطعه، تخته، واحد، قسمتی از برنامه، تخته میز و پیشخوان مهمانخانه

feck (اسم)
قسمت، اکثریت

parcel (اسم)
قسمت، دسته، بسته، بخش، گره، جزئی از یک کل، امانت پستی

percentage (اسم)
مقدار، قسمت، در صد، چند در صد، صدی چند

compartment (اسم)
قسمت، کوپه

snick (اسم)
قسمت، چفت

grist (اسم)
قسمت، گندماسیابی، جو اسیابی، ارد کردن جو خیسانده

internode (اسم)
قسمت، بند، قطعه، میان گره، قسمت میان دو بند یا مفصل

kismet (اسم)
قسمت، سرنوشت

rasher (اسم)
قسمت، ورقه نازک گوشت سرخ کردنی

whang (اسم)
ضربه، قسمت، تسمه، ضربت، صدای برخورد دو جسم

پیشنهاد کاربران

قسمت = زون
قِسم به معنای سهم و قِسمَت مخفف قِسم ات یعنی سهم تو. Schicksal با تلفظ شیکسال به زبان آلمانی به معنای سرنوشت که معادل قسمت می باشد که در اصل و ریشه از دو کلمه فارسی ساخته شده؛ یکی شیک و دیگری سال. سالِ
...
[مشاهده متن کامل]
شیک یا زیبا و نیکو از دیدگاه خردمندان گمنام ایرانی در اعصار دور دست تاریخ باستان به دوران طلائی عشق و زندگی افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی، سلامتی و صلح و صفا، لذت و شادی و بازی و آزادی، برابری یا مساوات، عدالت و اخلاق نیکو، توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین قبل از آغاز سفر دایره وار هستی و وجود، اطلاق میگردیده. امروز میتوانیم با اطمینان و یقین بدانیم ( مشروط بر اینکه بخواهیم ) که انسان دارای سه نوع سرنوشت میباشد؛ یکی دنیوی و دیگری برزخی و سومی همان سرنوشت اولیه در پایان سفر . عشق و زندگی برزخی روئیای میباشند و خواهند بود با کمیت و کیفیت بهشت برین بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین نفوس مجرد یعنی من های افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در نفس مجرد یا منِ واحد و بیکران خدای حقیقی و واقعی ( یعنی خدای علمی یا خدا از دیدگاه علمی و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف انسانی که فقط در زبان و خط و قوای ادراکی فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد، از دیدگاه اسطوره و افسانه و حماسه، آئین و دین و مذهب و فرقه و ایدئولوژی، الهیات و فلسفه و عرفان دینی و آتئیسم ) در طی حالت برزخ به کمک حواس، احساسات، غرائز، افکار، خیالات، تصورات و خاطرات روشن و قوای ادراکی فهم و عقل بیکران وی ( و نه به کمک حواس و غرایز و فهم و عقل انفرادی که در لحظه ی مرگ کالبد تثلیثی مادی روانی روحی در بستر امن و ساکن و پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان بطور کامل مختل میگردند و از کار میفتند ) تا لحظه ی بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت. عشق و زندگی رویایی - برزخی بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها، گفتار ها، کردار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی صورت می پذیرند. تصویر کلی و جزئیاتی چارچوب و محتوای سرنوشت های اولی و آخری یا مبدئی و معادی ( که هردو یکی خواهند بود ) و سرنوشت برزخی یک بار برای جاودانگی در خاطره مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی طوری ثبت و ضبط گردیده که هرگز هیچگونه خلل و لرزشی در آنها ایجاد نخواهد شد و انسان هیچگاه تمیتواند در آنها دخل و تصرف نماید و یا روی آنها تاثیرات مثبت یا منفی بگذارد . انسان فقط در طول زندگی کوتاه مدت دنیوی خود از اختیار، اراده و خواست آزاد برخوردار است که در لحظه ی مرگ بطور کامل از وی سلب میگردند. انسان میتواند به کمک اختیار و خواست آزاد، زندگی دنیوی خودرا به بهشت یا جهنم تبدیل نماید، اما هرگز نمیتواند کوچک ترین تاثیری روی دو سرنوشت برزخی و اخروی خود بگذارد، زیرا در طی جاری شدن آن دو سرنوشت دارای هیچگونه اختیار و خواست آزاد از خود نخواهد بود. لذا تبلیغات و ترویجات آئینی و دینی در مورد انباشتن یا پر کردن و بستن کوله پشتی راه آخرت یک خیال اوهامی، کاذب و فریبنده بیش نبوده و نمی باشد. شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان در عمل، با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خود پس از مرگ بطور جاودانه در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. همچنین مفید خواهد بود بدانیم که تقسیم افراد انسانی در جوامع مختلف بشری به دو جبهه یا جناح بزرگ؛ یکی موئمنین و ثواب کاران و راست گویان و دیگری کفار و گناه کاران و دروغ گویان از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی صورت نگرفته، به این معنا که این تقسیم بندی خدائی - طبیعی نمیباشد بلکه بشری - مصنوعی، یعنی بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی، طرفداران، موافین و پیروان کلام ها یا محصولات افکار و خیالات و تصورات اوهامی خودرا موئمن و صوابکار و بهشتی نامیده و مخالفین را کافر و گناهکار و جهنمی. خدای حقیقی و واقعی گناهان آنان را هم مثل بقیه خواهد بخشید.

قسمت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
بخش baxŝ ( دری )
باگ ( پهلوی )
اشپاز eŝpāz ( سغدی: اشپاذی eŝpāżi )
قسمت فیلمی به کارگردانی و نویسندگی امیر شروان محصول سال ۱۳۴۹ است.
بر اثر زلزلهٔ مهیبی شهری از بین می رود. پدری دو پسرش را ظاهراً از دست می دهد. سالها بعد یکی از آن ها وکیل دعاوی و دیگری دزد می شود. پدر که کارش وکالت است همه جا در جستجوی پسرش است. مرد شیادی خود را به عنوان پسر او معرفی می کند و یکبار که دزد قصد سرقت خانهٔ پدر را دارد با پسر قلابی رو برو شده، مبارزه ای درمی گیرد و پسر قلابی به قتل می رسد. در دادگاه پدر علیه پسرش وارد محاکمه می شود. برادر وکیل ( پسر دیگر ) که از واقعیت روابط آگاه شده، با دفاعش سبب رهایی او می شود و در پایان هرسه در کنار هم زندگی تازه ای را شروع می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

• منوچهر وثوق
• نیلوفر
• تقی ظهوری
• هوشنگ بهشتی
• نرسی کرکیا
• جمشید هاشم پور
• لادن

قسمت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/قسمت_(فیلم_۱۳۴۹)
میتوانیم قرآن را دو قسمتی ( بخش ) فرض کنیم:
قسمت ( بخش ) اول برای اثبات قرآن از طرف الله الصمد با ذکر اعجازات ونشانه های عظمت خلقت.
قسمت دوم بعد إذعان به قسمت اول؛ دعوت به التزام و تبعیت از پیغمبر محمد ( صلی الله علیه وآله ) .
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
تقسیم
أقسام
قِسم
قِسمة
قَسَم
مَقسَم
مُقسِم
مَقسَم
مقاسم
مقسوم له /علیه
استقسام
. . .
هَلْ فی‏ ذلِکَ قَسَمٌ لِذی حِجْرٍ
فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبی‏ وَ الْیَتامی‏ وَ الْمَساکینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاًمَعْرُوفاً
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ
. . .

واژه قسمت
معادل ابجد 600
تعداد حروف 4
تلفظ qesmat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: قسمة، جمع: قِسَم]
مختصات ( قِ مَ ) [ ع . قسمة ] ( اِ. )
آواشناسی qesmat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
واژه قسمت در اصل پارسی است ولی در عربی رفت شکل قسمت رو گرفت پارسی این می شود کسمت یاگسمت که این واژه کسمت یا گسمت صد درصد پارسی است.
اقبال
سهم . . .
جزء . . بخش . . . بهره . . . . نصیب . . . .
قِسمَت
چَهار واژه اَست که دَر زَبان ِ پارسی مینه های ِ نَزدیک به هَم دارَند : قِسمَت، قَضا ، قَدَر ، تَقدیر
قِسمَت : بَرابَرنَهاد این واژه بَخت اَست. بَخت و بَخش هَمان واژه ی ِ کُهَن ِ سَکایی ِ ایرانی بَغ بَرای ِ خُدا اَست که دَر واژه هایی هَم چون : بَغداد ، بَغلان ، بَغِستان / بیستون بَغدُخت/ بیدُخت، بَگرام. . . به جای مانده اَست .
...
[مشاهده متن کامل]

قَدَر و تَقدیر هَر دو اَز ریشه واژهء قَدَرَ بَرگِرِفته شُده اَند که بَرابَرنهاد ِ آن دَر پارسی اَرزانی و اَرزانِش اَست.
قَضا : این واژه از بُنیاد پارسی اَست وَ به چِهر ِ :
قَضا < قاضی < کادی اَز کادیک ِ پارسی ِ میانه به اَرَبی دَرآمَده و اَرَبیده شُده اَست .
دو گُمانه بَرای کادی فُرونَهاده شُده :
۱ - شاید کاد هَمان god به مینه ی خُدا باشد که زِندِگی ما به فَرمان ِ او بَرنامه ریزی شُده اَست .
۲ - شایَد کاد هَمان cut به مینه ی بُرِش باشَد چون خُدا گونه ی زِندِگی را مانَند ِ بُرِشی یا بُرفه ای به هَر کَس داده اَست.
بَرابَرنَهاد قَضا می تَوانَد هَمان سَرنِوِشت باشَد.

پاره ( فیلم؛ مجموعه ( : سریال ) )
قسمت یکم: پاره یکم ( فیلم؛ مجموعه ( : سریال ) )
اوخ
نصیب
معنی بخت و . . . می دهد که امروز کاربردی ندارد
معنی امروزی آن بخش و پاره است
بخش یک یا پاره یک در سریال مثلن
در پهلوی " ویچک " در فرهنگ پهلوی به پارسی از استاد بهرام فره وشی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)