قسط : انصاف
مقدار
واژه قسط
معادل ابجد 169
تعداد حروف 3
تلفظ qest
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از یونانی، جمع: اَقساط]
مختصات ( قِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی qest
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
... [مشاهده متن کامل]
منبع واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه جایگزین به جایی واژه قسط واژه یونانی عربی واژه پارسی باز پرداخت است.
قسط = اِستپار ( اِست پار ) چیزی که چند پاره شده باشد ) در اِستکان ( است کان= کانی شده ) / اِستار ( است تار= تار شده ) و . . . . میبینیم => استپار = چند پاره یا تیکه شده = قسط
اقساط = بازپرداخت / چندستپار ( چند اِست پار )
... [مشاهده متن کامل]
از آنجایی که واژههای زیر برای کاربرد دیگری بهر شد واژه بالا برای قسط/ اقساط پیشنهاد شد.
تقابل= همرو / هماورد ( من رو با فلانی همرو ( تقابل ) کرد ) / تقابل دو تیم = هماورد دو تیم
مقابل=روبرو / جلو / روپیش ( فلان چیز رو مقابل ( روبرو/ جلو / روپیش ) من گذاشت = فلان چیز رو روپیشم گذاشت.
قبول = پسند
قابل قبول = گذر پذیر / سپر پذیر ( سپر از گذشته و اینده را دارا ( شامل ) می باشد و در تقبل / اقبال / قبل / مقابل و . . . . . به سپر پذیری و گذر پذیری می رسیم )
قابلیت =توانش / تونش با قابلیت بالا = با تونش بالا یکی از قابلیت های آن = یکی از تونش های آن
اقبال = بخت
قابل قبول بودن = اسپار پذیر بودن /سپر پذیر بودن ( از واژه اوستایی اسپاریتن آمده و اسپار بن مضارع آن بوده است = > اسپار می شود بخش شونده یا همان که چیزی را به کسی می سپاریم و قابل میدانیم )
تفاوت قسط و عدل: قسط یعنی دادن سهم عادلانه هر کس به خود او. قسط�، آن عدلی است که اجرا شده است. عدل در مورد داوری است اما قسط در مورد تقسیم حقوق است. توصیه به قسط در مورد مسلمانان و انسان های صالح به کار
... [مشاهده متن کامل] رفته است و در مورد کیفر بدکاران عنوان نشده است. قسط در مواردى به کار مى رود که گروهى در چیزى شریک باشند و قرار است حق آنان به صورت عادلانه داده شود. اجرای عدل را قسط می گویند
نظر فرتاش 13/2/1401 غیر کارشناسی ومغالطه وعدم خوندن فرهنگنامه کوچک پهلوی بصورت درست! ( تحریف )
کُست: اسم گیاه.
kust:[Ar]costus
Ar یعنی گیاه شناسی Agriculture
طرز استفاده از فرهنگ ومراجع تاریخی سوء استفاده نکنید ودیگران را گمراه نکنید.
*******************
قِسط یعنی اجراء عدل است.
به زبان انگلیسى لفظا ونوشتاری تحریف شد به = Just .
امّا در معنا ومفهوم ومظمون، یکی هست.
keep thou to that which is most right and most just.
... [مشاهده متن کامل]
( Edward William Lane Lexicon 1968 )
وکلمه "فقط" مختصر فرمان الهی برای همه انبیاء از آدم تا محمد علیهم السلام:
"اقیموا الوزن بالقسط"
وچون زیاد متداول شد به "فاقسطوا" یا "فاقسط" گفته میشود برای اجراء عدالت در قضاوت و
انصاف در معاملات تجاری مانند تراز کردن اشیاء.
سپس تنزل کرد وشد حرف "فقط" بمعنی "نه بیشتر نه کمتر؛ دقیقا همینه" یا" نه راست نه چب؛
مستقیم" ودر انگلیسی امروزی به همین معنی"just ":
Just keep straight
که ریشه اش واصلشه ( ROOT ) عربیه وبمعنی "قسط" نه "عدل"
حالا فرع الفرع شد أصل؛ وأصل الکلمة شد فرع و ومُعَرَّب!
( أمر ٌیُبکی له الجبین )
just say the truth
just give me my right
Just do the Just
نه زیاد نه کم
. . .
( کُست kust ) وبا هیچ ارتباطی ندارد! وقُست یا قُسط نداریم. ( عجب تحریفی واضلالی ) .
مانند اسم لُری ( ماکان ) با جمله عربی ناقصه ( ما کان لهم أن . . . ) هیچ سنخیتی باهم وجود ندارد!
وفقط تشابه لفظی یا نوشتاری هست وبس.
یا کلمه پرتغال با برتقال چی ربطی دارد!
فقط دانشمند مُدّعی و متوّهم ربطی پیدا میکنند.
عجب کج فهمی!!!!!
به کلمة "قسطاس"و"قصاص" مراجعه کنید.
PHILOLOGY
LINGUISTICS
ETYMOLOGY
قسط در لغت به معنی پرداختن سهم دیگرى است و لذا مفهوم دادگرى در آن نهفته است .
باز پرداخت . باز پرداختی . .
هوالعلیم
قسط به کسر اول، عدالت و به فتح آن ، به معنی ظلم است.
قِسط: عدالت
قَسط: ظلم
قسطیدن = قسط پرداخت کردن.
قسطاندن = چیزی را قسطی دادن.
مساوی=تقسیم برابر
عدل=پرداخت به یک اندازه
قسط=پرداخت درخور
یه معنی قسط داد و . . . است که ربطی به پارسی ندارد و در واژه نامه های فارسی هم نباید باشد و معنی دیگر آن پرداخت ماهیانه در پی خرید چیزی است ، قسط در این معنی در زبان فارسی کاربرد دارد و برابر فارسی آن :
در اقساط چند ماهه: در بازپرداخت چند ماهه
فروش قسطی : فروش پسا دستی
توانپرداخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)