name of an atabak of azerbaijan
قزل الا
trout, trout, snot
فارسی به انگلیسی
قزل الا
مترادف ها
برنگ خون، قرمز، سرخ، قزل، انقلابی
سرخ تیره، قزل
پیشنهاد کاربران
قزل. [ق َ ] ( ع مص ) برجستن. || لنگان رفتن. قزلان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . رجوع به قزلان شود.
قزل. [ ق َ زَ ] ( ع اِمص ) لنگی زشت. || باریکی ساق از لاغری. || لنگی وباریکی ساق با هم. || ( مص ) رفتن به رفتاربریده پای. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . || خرامیدن. ( منتهی الارب ) . تبختر. ( اقرب الموارد ) .
... [مشاهده متن کامل]
قزل. [ ق ِ زِ ] ( ترکی ، ص ) سرخ و احمر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . || ( اِ ) طلا. ذهب. ( تحفه حکیم مؤمن ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
واژه قزل
معادل ابجد 137
تعداد حروف 3
تلفظ qezel
ترکیب ( صفت ) [ترکی] [قدیمی]
مختصات ( قِ زِ ) [ تر. ] ( اِ. )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
این واژه ترکی هست در فارسی یعنی سرخ
قزل. [ ق َ زَ ] ( ع اِمص ) لنگی زشت. || باریکی ساق از لاغری. || لنگی وباریکی ساق با هم. || ( مص ) رفتن به رفتاربریده پای. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . || خرامیدن. ( منتهی الارب ) . تبختر. ( اقرب الموارد ) .
... [مشاهده متن کامل]
قزل. [ ق ِ زِ ] ( ترکی ، ص ) سرخ و احمر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . || ( اِ ) طلا. ذهب. ( تحفه حکیم مؤمن ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
واژه قزل
معادل ابجد 137
تعداد حروف 3
تلفظ qezel
ترکیب ( صفت ) [ترکی] [قدیمی]
مختصات ( قِ زِ ) [ تر. ] ( اِ. )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
این واژه ترکی هست در فارسی یعنی سرخ
در تورکی یاقوتی ( سیبری )
تورکی قزاقی
تورکی باشقیری و چواشی
تورکی تاتاری
تورکی قرقیزی
تورکی ازبکی
تورکی ترکمنی و
و. . . . . . .
قیزیل یا قزل یعنی سرخ و طلائی
تورکی قزاقی
تورکی باشقیری و چواشی
تورکی تاتاری
تورکی قرقیزی
تورکی ازبکی
تورکی ترکمنی و
و. . . . . . .
قیزیل یا قزل یعنی سرخ و طلائی
در ترکی به طلا و رنگ سرخ میگن
به طلا آلتبن و سونا هم میگن اشاره به سونا نام دختر بینهایت خوشگل که از سون به معنی بینهایت هست
قیزیل و یا قزل با ریشه ترکی
در معین و دهخدا هم نوشته با ریشه ترکی سرخ
به طلا آلتبن و سونا هم میگن اشاره به سونا نام دختر بینهایت خوشگل که از سون به معنی بینهایت هست
قیزیل و یا قزل با ریشه ترکی
در معین و دهخدا هم نوشته با ریشه ترکی سرخ
در ترکی ایغوری قیزیل یعنی سرخ
قزل یعنی زر یا طلا
قیزیل یعنی قرمز
قیزیل یعنی قرمز
معنی قزل قرص ( gharas ) چیه میشه جواب بدین
قزل در زبان های نیا ترکی ( التایی ) ریشه دارد و در ترکی آذربایجانی معنای قرمز و طلایی میدهد
قزل در زبان ترکمنی هم به معنی رنگ قرمز است و هم به معنی طلا و هم به عنوان یه فامیل هم کاربرد زیادی داره . . . فامیل عشق من قزل هستش . . . خودش هم مثل طلا برام ارزش داره. . . واینکه بر خلاف من قرمزی طرفدار تیم پرسپولیس هستش
این کلمه احتمالا ریشه ای فارسی دارد در فارسی میانه گزر به معنای هویج می باشد گویا معنی مخروط را هم در این زبان دارد که احتمالا وارد ترکی شده است و به معنای سرخ بکار رفته است
قزل باش به معنی کله ( سر ) باش , کلاه قرمز