قریه

/qariye/

    village

فارسی به انگلیسی

قریه ده
village

مترادف ها

village (اسم)
قصبه، دهکده، ده، روستا، قریه

پیشنهاد کاربران

دِه:قَریَه.
ده به فارسی قَرِیَه است.
ده. روستا. قریه. رستاق ( کهن ) . آبادی.
صحرا نیز کاربرد داشته است.
همانا پادشاهان چون به سرزمینی در آیند تباهش کنند. و گرامیان بنشینش را خوار می نمایند و هم چنین می کنند.
در سمت غربی شهرستان کنگاور از استان کرمانشاه دو روستا بنام قریه یا قری زولی سفلی و علیا وجود دارد و از طرفی در این منطقه هم ایل بزرگی بنام زوره ، زوله و یا زولی سکونت دارد و عدهای از اهالی این ایل هنوز
...
[مشاهده متن کامل]
در این قریه یا قری سکونت دارد و نام این روستاها با نام این ایل کاملا مرتبط است ، اما از دوران پهلوی اول که ادارات سجل احوال و ثبت اسناد فعال شده ، نام این روستا را به قراگوزلو تغییر داده، اما نزد بومیان هنوز قریه زولی یا قری زولی مرسوم است. در صورتیکه ترکهای قراگوزلو در این منطقه اصلا سابقه سکونت ندارند و کاملا با نام ترکی بی ربط است .

جمع قریه = قراء
( در زبان اردو ) موضع
روستا، دهکده، آبادی، دهات، ده و . . . .
آبادی، ده، دهات، دهکده، دیه، رستاق، روستا، قصبه
قریه : قریه گر چه در زبان روزمره به معنی روستا است ، ولی در قرآن و لغت عرب به معنی هر محلی است که مردم در آن جمع می شوند ، خواه شهرهای بزرگ باشد یا روستاها. ( تفسیر نمونه ج : 1 ص : 268 )
قریه در لغت عرب ، به هر گونه شهر و آبادى گفته می شود در مقابل بدو که به بیابان اطلاق می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

نظر شهید مطهری در مورد : واژه قریه:
� قریه یعنی محل جمع شدن . لازم نیست که حتما ده باشد . در اصطلاح امروز ما قریه یعنی ده ، ولی در اصطلاح قرآن قریه به شهر هم اطلاق می‏شود . از ماده‏ " قری " به معنی محل اجتماع است". ) )
( آشنائی با قرآن ، جلد سوم ، ( تفسیر آیاتی از سوره‏های انفال و توبه ) ، متفکر شهید ، استاد مرتضی مطهری ، چاپ چهارم : بهار 1370 ، ناشر : انتشارات صدرا ، شهید مرتضی مطهری ص 140 )

ابادی
روستا