قرن

/qarn/

    century
    age
    horn
    eternity

مترادف ها

century (اسم)
سده، قرن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

قرنقرنقرنقرن
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
قَرَن: زایده ای در دستگاه تناسلی زن که مانع نزدیکی شود.
واژه قرن
معادل ابجد 350
تعداد حروف 3
تلفظ qaran
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( قِ رَ ) [ ع . ] ( ص . اِ. )
آواشناسی qarn
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
قرن وام واژه ای عربی در پارسی است که معادل آن واژه سده است.

سال ها
اصولا قرن از ماده اقتران و به معنی نزدیکی است و چون اهل عصر واحد و زمانهای متقارب به هم نزدیکند به آنها ، و هم به زمان آنها قرن گفته می شود .
قرن به معنای شاخ، به احتمال زیاد با واژه corn مرتبط است.
《 پارسی را پاس بِداریم 》
قَرن
واژه ای ایرانی - اُروپایی وَ اَرَبیده ست :
پارسی : کَران ، کَرانه
انگلیسی : crone
آلمانی : Krone
لاتین : cronus
زَبان زَد : کورنومِتر = زَمان سَنج
واژه ی دیگَرِ اَرَبی : ذوالقَرنِین = دو شاخ
...
[مشاهده متن کامل]

مینه یِ یِکُمینِ قَرن ، زَمان اَست که به یِک سَد سال می گویَند، وَلی دو فَهمیده یِ دویوم وَ سِیُم وَ چَهارُم هَم هَستَندِگی دارَند :
۱ - زَمان
۲ - شاخ
۳ - نَزدیکی
۴ - دوگانِگی
دَر پیشاسَرگُزَشت ، مَنَنده واژه ها را نِگاره ای دَرمی یافت و گاو که مینه یِ بُنیادین اَش زِندِگی ست دارای دو شاخ اَست وَ فَهمیده یِ زَمان اَز بازه ای میانِ دو سَرِ شاخ پَدید می آیَد ، پَس زَمان دارایِ نِگاره می شَوَد ، سِپَس پِیمیده دیگَری آشکار می شَوَد وَ آن قَرینه ، تَقارُن ، مُتِقارِن ، قَرین، مَقرون ، مُقارِنه . . . که مینه هایِ نَزدیکی وَ دو گانِگی می دَهَند .
دَر پارسی و زَبان های اُروپایی کَران وَ کَرانه ، زَمان وَ زَمانه مینه یِ مَرزیدِگی دارَند ، زَمان گُزَرا اَست وُ جاودانه نیست : گُزَشته ، اَ کنون ، آیَنده.
واژه نامَک :
اَرَبیده = مُعَرَّب
مینه ، مَنه = مَعنی
فَهمیده ، پِیمیده = مَفهوم
مَنوک ، مَنَنده ، مَنِشمَند = اِنسان ، بَشَر
هَستَندِگی ، هَستی= وُجود
هَستیده ، هَست = موجود
هَستیدِگی = موجودیَّت
هَستَنده = واجِِد
مَرزیده = مَحدود
مَرزیدِگی = مَحدودیَّت
پیشاسَرگُزَشت = ماقَبلِ تاریخ
نِگاره = تَصویر
بازه ، گُسَست = فاصِله

Century
We can say century means every hundred years that I call a 💯💯💯💯century
نوعی ناهنجاری در زنان میباشد که از اسباب فسخ نکاح در فقه و حقوق اسلامی میباشد.
قرن به معنای هر صد سال میباشد که سده هم نام دارد🌙
قَرْن:شاخ گاو، سده
قَرَن:ریسمانی که با آن دو شتر را ببندند، تیر و پیکان
قِرْن:نظیر، مانند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)