شاید واژه ی قرقره دگردیسیده از فرواژه ی[گِردگَرد] باشد به چم [گرد گردنده، دور زننده]، این نمونه ها را ببینید:
جهان فریبنده گردگرد/ره سود بنمود و خود مایه خوَرد.
فردوسی
چرا چون آسیاب گردگردی/بیاکنده به آب و باد گردی.
... [مشاهده متن کامل]
فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین
چو چرخ است کردارشان گردگرد/یکی شاد از ایشان یکی پر ز درد.
اسدی توسی
می توان پنداشت واژه ی گردگرد[=گِرد گردنده]، در زبان مردمی و عامیانه به گرگر دگرش یافته و سپس همسو با واژه هایی مانند فرفره و کرکره و. . ، به گرگره و سپس قرقره دگردیس شده باشد.
راستیِ داوش ( ادعای ) بالا را می توان در زبان زاگرس نشینان دید:
قرقره در گویش لرها و بختیاری ها [گَرگَر] نامیده می شود و به آویزبر ( تله کابین ) های دستی که برای گذر از رودها و دره ها به کار می رود نیز گفته می شود پس به گمان فراوان قرقره همان گِردگَرد است.
این دوستانی که مینویسند قره در ترکی میشود سیاه، میشود بگویند ربط یک رنگ به یک ابزار چی هست که استدلال نامربوط مینویسند
گُروک، به معنی قرقره نخ هست در گویش دشتی و قرقره معرب یا ترکی شده این واژه هست.
در ضمن به قرقره که در کارهای ساختمانی به کار گرفته میشود، میگفتند بَکرَک، با فتحه روی ب و ر
قر قره _ ضمه روی روی دو تا ق _در زبان ما لرهای لرستان برای نای استفاده میشود
واژه قرقره کاملا پارسی است چون درترکی می شود ماکرا این واژه یعنی قرقره صد درصد پارسی است.
سلام و کلام
[قرقره ] به معنای [چَرخ ] می باشد
اما در واژه سازی شخصی خویش آنرا [ گِردگَرد ] نیز نامیده ام.
نیکتان نیک [نفیسی]✒️
Spool
قرقره ( Block ) [اصطلاح دریانوردی] :قرقره ای شیار دار که طناب را از داخل آن عبور میدهند .
در پارسی " غرغره " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بوبین