قرض کردن


    borrow
    to borrow

مترادف ها

loan (فعل)
قرض کردن، عاریه دادن

borrow (فعل)
اقتباس کردن، قرض گرفتن، وام گرفتن، قرض کردن

پیشنهاد کاربران

به وام بردن ؛ به عاریت گرفتن. قرض کردن. وام کردن :
هر شب قبای مشرقی صبح را فلک
نور از کلاه مغربی او برد به وام.
خاقانی.

بپرس