منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
ترکیب: ( اسم ) [عربی: قرحَة] [قدیمی]مختصات:الگوی تکیه: WSنقش دستوری: اسمآواشناسی: qorheمنبع: فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
قرحه واژه ای تورکی است که قرت بوده و به چم زخم می باشد دیوان الغات تورک ص 287 س 4 جلد 1 تصحیح استاد دبیر قیاسی
زخم، ریش، جرح