immolate, immolation, sacrifice, victimize, to sacrifice, to offer a sacrifice
مترادف ها
prey(اسم)
شکار، صید، نخجیر، قربانی، دستخوش
sacrifice(اسم)
قربانی، فدیه، فدا، قربانی برای شفاعت، قربانی کردن جانبازی
immolation(اسم)
قربانی
victim(اسم)
هدف، شکار، قربانی، دستخوش، برخی
پیشنهاد کاربران
در زبان لکی و لری به قربانی، ( کُشتی ) می گویند.
قربانی:کسی که به پای دیگران میسوزد و همه دار و ندارش را از دست میدهد
قربانی فیلمی به کارگردانی رسول صدرعاملی و نویسندگی رسول صدرعاملی، ابراهیم فروزش محصول سال ۱۳۷۰ است. • داریوش ارجمند • ابوالفضل پورعرب • نسرین مقانلو • میلاد عراقی • عبدالرضا آشتیانی ... [مشاهده متن کامل]
• عنایت الله بخشی • مجید میرزاییان • علی سرتیپی • حمید طالقانی • نسرین خدادوست مقدم • فرشته قربانی • افسانه حسن زاده • ندا آذر • انوش نصر • یوسف آشوری • امیرحسین شریفی • کریم مرائی • فرهاد بافکر • علی زارع • زهره انتظام • ریحانه زارع • زینب انتظام • مارال حسن زاده • سیدحاتم هاشمی
Sacrificial victim
نخش قربانی: نخش بیچاره من قربانی: من بیچاره
. در زبان ایرانی ( هندواروپایی ) kerp/krep به معنای �سر بریدن، قطع کردن� است، از این ریشه در زبان لیتوانیایی kirpti �با چاقو بریدن�، روسی č�rep �سر، جمجمه�، لاتین carpo �چیدن، پاره کردن�، یونانی krṓpion �داس�، انگلیسی harvest �خرمن، درو کردن�، سانسکریت kṛpāṇī �چاقو�، . . . وجود دارند. به احتمال زیاد karibu در زبان اکدی همچون واژه عربی قربانی یک وام واژه از زبانهای ایرانی است. ... [مشاهده متن کامل]
قربان و قربانی از کرپان korpan گرفته شده کرپانها در زمان اشوزرتشت روحانیهای مذهبی آریاها بودند که حیوانات را برای خیر و برکت و دور شدن مرگ و بلا قربانی میکردند
قربانی کلمه ای تورکی است به معنای جان فدا کردن در راه کسی و هدفی است
Sacrificial lamb = گوشت قربانی
جانباخته
کرپانی ( زبر "ک" و "ر" )
( قربانی ) از ریشه قُرب به معنای نزدیکی و قرابت است لفظ قریب یا قربون صدقه رفتن کسی هم از همان ریشه گرفته شده و مراسم قربانی ( ذبح ) گوسفندان هم که ما انجام می دهیم به این دلیل نام گذاری شده چون ما با ... [مشاهده متن کامل]
گناه کردن ها در واقع فاصله زیادی را بین خود و پروردگار ایجاد کرده ایم . در نتیجه باید قربانی کنیم و ذبح بدی ها و ذبح بد گفتن ها و ذبح بد نگاه کردن ها را انجام دهیم و فاصله ای که بین ما و خدا ایجاد شده را به وسیله قربانی و به خداوند نزدیک کنیم.
بلا گردان
قربانی کاری بی خر دانه و ددمنشانه است و ایرانیان پیش از اسلام از انگشت شمار مردمی بودند که "قربانی" نداشتند و زرتشتیان هم قربانی ندارند
فدا گردن در راه خدا کشتن و بخشیدن
قربانی رسمی است که در اغلب ملت ها و در ادوار گوناگون تاریخ وجود داشته است. هنوز قربانی کردن در بین ایرانیان نیز در مناسبت های مختلف مذهبی یا غیر مذهبی صورت می گیرد. آداب مذهبی قربانی کردن ایرانیان در عید قربان و سفر حج با قربانی کردن دیگر مسلمانان تفاوتی ندارد. در این رسم معمولاً گوسفند و گاهی مرغ، گاو یا حیوان دیگری ذبح می شود. رسم خاص ایرانیان قربانی کردن در مراسم خانوادگی و اجتماعی دیگر است. به گونه ای که در مراسم عروسی، بازگشت مسافر از سفر، بیماری، خرید خانه یا اتومبیل و برای سلامت فرزندان قربانی صورت می گیرد. گوشت حیوان ذبح شده معمولاً بین همسایگان و دوستان تقسیم می شود. عده ای از ایرانیان برای کمک به فقرا، محرومین و نیازمندان هم قربانی می کنند. در ادبیات ایران از لفظ قربانی زیاد استفاده شده است. ... [مشاهده متن کامل]
ضدیت با قربانی در ایران باستان زرتشت، پیامبر گیاهخوار ایرانی به ضدیت با قربانی کردن حیوانات می پرداخت در اوستا قربانی کنندگان حیوانات، کجروان و از راه راست به در شدگان خوانده شده اند. در شاهنامه فردوسی نیز آمده است ایرانیان باستان تا پیش از ضحاک به گیاهخواری و پرهیز از کشتن حیوانات می پرداخته اند جز از رستنیها نخوردند چیز ز هرچ از زمین سر بر آورد نیز پس آخر شه بدکنش رای کرد به دل کشتن جانور جای کرد ز هر گونه از مرغ و از چارپای خورش کرد و آورد یک یک به جای شاهنامه فردوسی نگاهی به پیشینه قربانی در سیر تمدن بشری هنوز در گوشه و کنار جهان، انسان ها و اقوامی به صورت ابتدایی زندگی می کنند، بومیان استرالیا، قبایل افریقایی قبایل سرخپوست امریکا، اسکیموهای قطب شمال از این دسته اند . این مردمان با تمدن و فن آوری دنیا جدید چندان آشنا نیستند و مانند انسان های روزگار کهن و گاهی مانند انسان های پیش از تاریخ زندگی می کنند، ایشان نه تنها برای امرار معاش خود از وسایل ابتدایی استفاده می کنند، بلکه به لحاظ فرهنگی و فکری ساده و غیر پیچیده اند انسان ابتدایی ویژگی هایی دارد که باعث شکل گیری اندیشه و فرهنگ خاص او می گردد . وی چنان به جامعه و قبیله خود وابسته است که در واقع از شخصیتی فردی و مستقل برخوردار نیست . او اندیشه و عقیده ای جدا از جامعه خود ندارد و آن چنان مجذوب جامعه خویش است که چشم بسته اخبار و عادات و رسوم آن را می پذیرد و کمتر به خود اجازه می دهد در آنها تامل و تدبر کند. و همین امر موجب می گردد که اندیشه انسان ابتدایی کمتر دچار تغییر و تحول شود . رسوم و عقاید انسان ابتدایی متناسب با نیازهای جسمی و روانی اوست، نیازهای جسمانی از قبیل، غذا، آب، دارو، درمان و مانند اینها و نیازهای روانی مانند نیاز به پناهگاه مطمئن در برابر خطر مرض، مرگ و نابودی، اندیشه های او را ساخته اند، اندیشه دینی او با توجه به زندگی او و مشکلات آن شکل گرفته و او کمتر به فکر نجات در زندگی دیگری جز زندگی کنونی است . شناخت انسان ابتدایی بیشتر بر حواس ظاهری وتجربیات جسمی او مبتنی است و تعقل و تفکر در اندیشه او جای چندانی ندارد، دین ابتدایی به انسانی تعلق دارد که ساده، زود باور و حس گراست و بنابراین هرگز ساختاری پیچیده ندارد. وی بر اساس عادات و رسوم قبیله خود برای تامین نیازها و رفع موانع و مشکلات به نیروهای نامحسوسی که به اعتقاد او در پدیده های طبیعی و محسوس وجود دارند پناه می برد و از آنها کمک می جوید، و دین او همین است . از آنجا که عادات، آداب و رسوم قبایل مختلف و نیز مظاهر طبیعت در نقاط مختلف جهان بسیار متنوع است ادیان ابتدایی بسیار متنوع هستند. به گونه ای که شمارش این ادیان کاری نشدنی است زیرا هر قبیله و روستا دین خود دارد و امور خاصی را می پرستند و اعمال خاصی را انجام می دهند. این تنوع، مطالعه و بررسی عقاید و اندیشه های دینی تمام اقوام ابتدایی را ناممکن می گرداند با این حال، دین پژوهان و انسان شناسان ویژگی هایی را برای ادیان ابتدایی بر شمرده اند. آنان معتقدند که این ادیان با همه تنوع و تکثر، در اموری که به ان اشاره می کنیم ، مشترک هستند. ویژگی های مشترک ادیان ابتدائی ۱ - مانا کلمه مانا برگرفته از واژه محلی « ملانزیایی» است که باستان شناسان آن را از اقوام آن جزایر گرفته، در معنایی علمی به کار برده اند. کشیش انگلیسی، کودرینگتون، که برای نخستین بار این عقیده را در ملانزیا مورد مطالعه قرار داد، اصطلاح مانا را چنین تعریف می کند: نیرو و نفوذی است غیر مادی و در یک معنا مافوق طبیعت که بوسیله قدرت مادی یا هر نوع قدرت و برتری که انسان داراست ظاهر می شود. به طور کلی، همه اقوام بدوی اعتقاد دارند که قدرتی مرموز در هر شی وجود دارد که مانند نیروی حیاتی موجود در اشیاست و از سوی اشخاص معین، به موجودات زنده یا غیر زنده انتقال می یابد. این نیرو را می توان از اشیای بی جان به جانداران منتقل ساخت یا از یک شخصی به شخص دیگر، و یا از اشخاص به اشیای بی جان باز گرداند. این نیرو با اشخاص یا اشیایی ارتباط می یابد که سرشت و طبیعتی مستعد داشته باشند. اینان قایل اند که رئیس قبیله و گونه های مهم حیوانات، گیاهان و سنگها این نیرو را در خود دارند. در جوامع ایتدایی برای مهار نیروی مانا و استفاده از آن تکنیک هایی وجود دارد. نیروی رمزی و جادویی مانا را می توان به صورت مثبت و منفی به کار برد. برای مثال، این نیرو به ابزار شکار یا کشاورزی منتقل می شود و در موفقیت شکارچی یا کشاورز موثر است. همچنین اشیایی که نیروی مانا به آن داده شده، به انسان کمک می کند، تا از خطر نیروها و ارواح شریر در امان باشد. ۲ - سحر و جادو قبایل و انسان های ابتدایی برای تسخیر یا دفع نیروی موجود در طبیعت ( مانا ) از اوراد و اعمال خاصی که سحر و جادو خوانده می شود، استفاده می کنند این اعمال به صورتهای گوناگونی انجام می پذیرد. گاه فردی که شمن یا جادو - پزشک خوانده می شود. با اعمال و وردهای خاصی که می خواند و شکل و . . .
هنوز در گوشه و کنار جهان ، انسان ها و اقوامی به صورت ابتدایی زندگی می کنند ، بومیان استرالیا ، قبایل افریقایی قبایل سرخپوست امریکا ، اسکیموهای قطب شمال از این دسته اند . این مردمان با تمدن و فن آوری دنیا جدید چندان آشنا نیستند و مانند انسان های ده ها قرن قبل ، و گاهی مانند انسان های ما قبل تاریخ زندگی می کنند ، ایشان نه تنها برای امرار معاش خود از وسایل ابتدایی استفاده می کنند ، بلکه به لحاظ فرهنگی و فکری ساده و غیر پیچیده اند انسان ابتدایی ویژگی هایی دارد که باعث شکل گیری اندیشه و فرهنگ خاص او می گردد . وی چنان به جامعه و قبیله خود وابسته است که در واقع از شخصیتی فردی و مستقل برخوردار نیست . او اندیشه و عقیده ای جدا از جامعه خود ندارد و آن چنان مجذوب جامعه خویش است که چشم بسته اخبار و عادات و رسوم آن را می پذیرد و کمتر به خود اجازه می دهد در آنها تامل و تدبر کند . و همین امر موجب می گردد که اندیشه انسان ابتدایی کمتر دچار تغییر و تحول شود . ... [مشاهده متن کامل]
رسوم و عقاید انسان ابتدایی متناسب با نیازهای جسمی و روانی اوست ، نیازهای جسمانی از قبیل ، غذا ، آب ، دارو ، درمان و مانند اینها و نیازهای روانی مانند نیاز به پناهگاه مطمئن در برابر خطر مرض، مرگ و نابودی ، اندیشه های او را ساخته اند ، اندیشه دینی او با توجه به زندگی او و مشکلات آن شکل گرفته و او کمتر به فکر نجات در زندگی دیگری جز زندگی کنونی است . شناخت انسان ابتدایی بیشتر بر حواس ظاهری وتجربیات جسمی او مبتنی است و تعقل و تفکر در اندیشه او جای چندانی ندارد ، دین ابتدایی به انسانی تعلق دارد که ساده – زود باور – حس گرااست بنابراین هرگز ساختاری پیچیده ندارد . وی بر اساس عادات و رسوم قبیله خود برای تامین نیازها و رفع موانع و مشکلات به نیروهای نامحسوسی که به اعتقاد او در پدیده های طبیعی و محسوس وجود دارند پناه می برد و از آنها کمک می جوید ، و دین او همین است . از آنجا که عادات ، آداب و رسوم قبایل مختلف و نیز مظاهر طبیعت در نقاط مختلف جهان بسیار متنوع است . بنابراین ادیان ابتدایی نیز بسیار متنوع هستند . به گونه ای که شمارش این ادیانکاری غیر ممکن است زیرا هر قبیله و روستایی، دین ویژه ای دارد و امور خاصی را می پرستند و اعمال خاصی را انجام می دهند . این تنوع ، مطالعه و بررسی عقاید و اندیشه های دینی تمام اقوام ابتدایی را ناممکن می گرداند با این حال ، دین پژوهان و انسان شناسان ویژگی هایی را برای ادیان ابتدایی بر شمرده اند ، آنان معتقدند که ادیان مزبور با همه تنوع و تکثرشان ، در اموری که به ان اشاره می کنیم ، مشترک هستند. ویژگی های مشترک ادیان ابتدائی ۱ - مانا کلمه مانا برگرفته از واژه محلی « ملانزیایی» است که باستان شناسان آن را از اقوام آن جزایر گرفته ، در معنایی علمی به کار برده اند. کشیش انگلیسی ، کودرینگتون ، که برای نخستین بار این عقیده را در ملانزیا مورد مطالعه قرار داد ، اصطلاح مانا را چنین تعریف می کند : نیرو و نفوذی است غیر مادی و در یک معنا مافوق طبیعت که بوسیله قدرت مادی یا هر نوع قدرت و برتری که انسان داراست ظاهر می شود. به طور کلی ، همه اقوام بدوی اعتقاد دارند که قدرتی مرموز در هر شی وجود دارد که مانند نیروی حیاتی موجود در اشیاست و از سوی اشخاص معین ، به موجودات زنده یا غیر زنده انتقال می یابد. این نیرو را می توان از اشیای جامد به افراد جاندار منتقل ساخت یا از یک شخصی به شخص دیگر ، و یا از اشخاص به اشیای جامد باز گرداند. این نیرو با اشخاص یا اشیایی ارتباط می یابد که سرشت و طبیعتی مستعد داشته باشند. اینان قایل اند که رئیس قبیله و گونه های مهم حیوانات ، گیاهان و سنگها این نیرو را در خود دارند. در جوامع ایتدایی برای مهار نیروی مانا و استفاده از آن تکنیک هایی وجود دارد . نیروی رمزی و جادویی مانا را می توان به صورت مثبت و منفی به کار برد. برای مثال ، این نیرو به ابزار شکار یا کشاورزی منتقل می شود و در موفقیت شکارچی یا کشاورز موثر است. همچنین اشیایی که نیروی مانا به آن داده شده ، به انسان کمک می کند ، تا از خطر نیروها و ارواح شریر در امان باشد. . ۲ - سحر و جادو قبایل و انسان های ابتدایی برای تسخیر یا دفع نیروی موجود در طبیعت ( مانا ) از اوراد و اعمال خاصی که سحر و جادو خوانده می شود ، استفاده می کنند این اعمال به صورتهای گوناگونی انجام می پذیرد . گاه فردی که شمن یا جادو - پزشک خوانده می شود . با اعمال و وردهای خاصی که می خواند و شکل و شمایل زشت و وحشتناکی که برای خود ایجاد کرده است و حرکتهای عجیب و فریادهای مهیب سعی می کند نیرویی را که باعث بیماری یک شخص شده تسخیر و رام کند . اما گاهی مراسم سحر و جادو به وسیله فردی خاص انجام نمی شود بلکه عموم مردم قبیله آن را انجام می دهند ، برای مثال : گناهان خود را به حیوانی منتقل کرده ، او را می کشند و یا به قایقی منتقل کرده ، آن را غرق می کنند و بدین ترتیب از بلا یا نجات می یابند یا باعث حاصلخیزی زمین یا باروری انسان یا حیوان می شوند . ( جان بی ناس - تاریخ جامع ادیان ص ۱۰ ) ۳ - اعتقاد به فتیش فتیش به زبان پرتغالی به مضای افسون و طلسم است . فتیش شی یا جسم یا چیزی است که در قیاس با سایر اشیاء عادی و طبیعی ، حالتی بدیع و جالب توجه دارد. مثل سنگ های رنگی ریز و درشت، دانه های زیبا ی و سنبد های زنانه – چوب های سخت و صاف کمیاب استخوان یا شاخ خوش ترکیب شاخهای پیچیده گوزنها ، نظر سنگهای صاف و صیقلی ، اشیاء بلورین و چیزهای بدیعی که ابزار کار رماران وساحر است . انسان جادو کار به خطا سبک و سیاق افکار خود را به سبک و سیاق طبیعت انگاشته است و خیال کرده است که چون بر تصورات خود می تواند تسلط یابد بر اشیاء نیز می تواند تسلط داشته باشد . جادو کاریها انواع بسیاری دارند مانند جادوی شکار – عشق – کشاورزی سحر باطل و غیره … تطهیر و کفاره اصل دیگری که در عموم اقوام ابتدایی دیده می شود و با اصل قبلی ، . . .