setting (اسم)اهنگ، محیط، زمینه، موقعیت، نشاندن، قرار گاه، جای نگین، کار گذاری، وضع ظاهرencampment (اسم)محل اردو زدن، قرار گاهresting place (اسم)قرار گاه
گوران. ( اِ ) محل اجتماع لشکر. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ص 324 ) . || اطاق اجتماع. || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. ( ناظم الاطباء ) .در اصطلاح نظامی به محل تجمع و تقسیم نیرو و تجهیزات قرارگاه میگویندمقر داشتن ؛ جای داشتن. قرارگاه داشتن :خنک روز محشر تن دادگرکه در سایه عرش دارد مقر. سعدی ( بوستان ) .ستادستاد، مرکز، مقر، جایگاه، ماوا، مسکن: [اصطلاح کوهنوردی] به پناهگاه مجهز به خدمه و امکانات اولیه ، آب ، برق و … قرارگاه گفته می شود. منبع https://sporton. irمقر+ عکس و لینک