قرارگاه

/qarArgAh/

    garrison
    post
    reservation
    reserves
    stand
    station
    command
    resting-place
    headquarters
    station

فارسی به انگلیسی

قرارگاه پارو
oarlock

قرارگاه پاسداران ملی
armory

مترادف ها

setting (اسم)
اهنگ، محیط، زمینه، موقعیت، نشاندن، قرار گاه، جای نگین، کار گذاری، وضع ظاهر

encampment (اسم)
محل اردو زدن، قرار گاه

resting place (اسم)
قرار گاه

پیشنهاد کاربران

گوران. ( اِ ) محل اجتماع لشکر. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ص 324 ) . || اطاق اجتماع. || برنج بوداده در تنور. || ج ِ گور. ( ناظم الاطباء ) .
در اصطلاح نظامی به محل تجمع و تقسیم نیرو و تجهیزات قرارگاه میگویند
مقر داشتن ؛ جای داشتن. قرارگاه داشتن :
خنک روز محشر تن دادگر
که در سایه عرش دارد مقر.
سعدی ( بوستان ) .
ستاد
ستاد، مرکز، مقر، جایگاه، ماوا، مسکن
: [اصطلاح کوهنوردی] به پناهگاه مجهز به خدمه و امکانات اولیه ، آب ، برق و … قرارگاه گفته می شود.
منبع https://sporton. ir

مقر

بپرس