اراستن، ترتیب دادن، مرتب کردن، چیدن، منظم کردن، سازمند کردن، قرار گذاشتن، طبقه بندی کردن، طبقهبندییا جور کردن
stipulate(فعل)
تصریح کردن، قرار گذاشتن، پیمان بستن، قید کردن
پیشنهاد کاربران
قرار دادن=گذاشتن ، نهادن قرار داشتن، قرار گرفتن=جای داشتن قرار ملاقات=زمان دیدار قرار گذاشتن=دیدار گذاشتن قرار است =براین است ( نمونه:قرار است فردا باران ببارد =براین است فردا باران ببارد ) قرار بود=بر این بود