قرابه

/qorAbe/

    flask
    carboy
    jeroboam

فارسی به انگلیسی

قرابه پوشیده از بوریا
demijohn

مترادف ها

carboy (اسم)
قرابه، تنگ دهن گشاد، گپ

demijohn (اسم)
قرابه، کپ

flagon (اسم)
قرابه، تنگ، تنگ دسته دار و لوله دار

پیشنهاد کاربران

در گویش مردم شهربابک به شکستگی و ترک برداشتن هر چیزی بر قرابه شده می گویند.
قرابه بر وزن ارابه ( گاری ) نوعی ظرف شیشه ای که دارای شکمی بزرگ است برای یادسپاری اسانتر در نظر گرفتن این عبارت که بعضی ها می خواهند با فرستادن ارابه ای پر از قرابه به قرب و نزدیکی برسند اما غافل از این که ارابه عشق بیشتر کارساز تر است.
در پارسی پهلوی: کَراوِه= kar�veh قرابه، بتری ( نادرست: بطری ) ، شیشه برای نگهداری شراب ـ سرکه ـ آبلیمو ـ آبغوره

بپرس