consanguinity
قرابت
/qarAbat/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
مجاورت، نزدیکی، نزدیک بودن، قرابت
وابستگی، نسبت، میانه، خویشاوندی، ارتباط، مناسبت، مراوده، قرابت، خویشی
قرابت
مجاورت، نزدیکی، شباهت، قرابت، خویشی
پیشنهاد کاربران
لح
قرابت =
خویشاوند
فامیل
خویشاوندخونی
خویشاوند ازدواجی
نسب ( جد وجده )
نزدیکی
بودن در کنارهم
نسب ( طولی وعرضی )
ماده ( ۸۶۱ ) قانون مدنی ایران
خویشاوند
فامیل
خویشاوندخونی
خویشاوند ازدواجی
نسب ( جد وجده )
نزدیکی
بودن در کنارهم
نسب ( طولی وعرضی )
ماده ( ۸۶۱ ) قانون مدنی ایران
نزدیکی. دوستی
فامیل یا خویشاوندان
بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی
خویشی ، خویشاوندی 🌕🌕
خویشی
در کنار هم بودن
ازدواج