قدوم

/qodum/

    coming
    arrival
    advent

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
قدومقدومقدومقدوم
قدوم سازی از خانواده آلات موسیقی کوبه ای است که شبیه به کوس ولی از آن کوچک تر است. در خانقاه ها و در سماع صوفیان نواخته می شود.
� . . . در این میان، تصادفی با نی زن ها، قدوم زن ها و سماع زن های مولویه آشنا شد . . . �
( ملّت عشق، الیف شافاک، ترجمه ی ارسلان فصیحی، 1394: ص 536 )
قدوم: قدم نهادن
قدم ها معنی نمیده
فرارسیدن
هوالعلیم
قُدوم : مراجعت ؛ بازگشت به ازمقصد به مبداء
مَقدَم :رسیدن به مقصد
مثال: اگر جمعی از اصفهان به مشهد بروند برای خوشامد گوئی میگویند مقدمتان گرامی. ،
وقتی این جمع به اصفهان برگردند، جهت خوشامدگویی میگویند قدومتان گرامی.
قدوم به معنای امدن و قدم نهادن هستش
*قدوم جمع قدم _نیست_
جمع قدم اقدام است نه قدوم. بنابر این قدوم را نمی توان گفت قدم ها.
بازگشت
آمدن، فرا رسیدن
قدم نهادن
قدم ها