قدری

/qadri/

    some
    bit
    just
    predestinarian
    fatalist
    a little
    some what

فارسی به انگلیسی

قدری پول به من بدهید
give me some money.

قدری مشروب
dram

قدری کمتر از حد معمول
scant

مترادف ها

some (قید)
تقریبا، اندکی، تاحدی، قدری، چندین، چندی، چندتا، تعدادی، کم و بیش

little (قید)
اندک، قدری

something (قید)
چیزی، قدری، تا اندازه ای

slightly (قید)
اندکی، کمی، قدری

somewhat (قید)
تاحدی، قدری

پیشنهاد کاربران

برخی
مقداری
مختصری
یک چند
لختی
Jenny stood with her feet slightly apart, ready to catch the ball
جنی قدری آنطرف تر محکم رو پاهاش وایساد، آماده برای گرفتن توپ
کم - اندک -
اندکی

بپرس