قدردانی

/qadrdAni/

    recognition
    appreciation
    commendation
    gratitude
    tribute

فارسی به انگلیسی

قدردانی کردن
acknowledge, appreciate, recognize, to express ones appreciation

قدردانی کردن از
to appreciate

مترادف ها

appreciation (اسم)
تقدیر، قدردانی، فهم، درک قدر یا بهای چیزی

پیشنهاد کاربران

ارزشنکه گی. ور. وری. ورزی. مندی. وارانه آیینی:قدر دانی.
ارج دان. ارجدانی. ارج دانستن. ارجمند. ارجمندی. ارجا. ارجایی. ارج ور. ارجوری. ارج ورز. ارج ورزی. ارج. ارجش. ارجا. ارجای. ارجایش. ارجایشی. ارجایشمند. ارجایشمندی. ارجایشگر. ارجایشگری. ارجایی شهر. ارجایشوری.
...
[مشاهده متن کامل]
ارجایشورز. ارجایشورزی. ارجایشورزناک. ارجایشورزناکیمندیگرایگیهاشان. ارجینا. ارجینا. ارجینگی. ارجامندی. ارضاخانی. ارجاما. ارایانه. ارجامانش. ارجامانمانشاییورزیمنانگیهاشانهوار:قدردانی.

اندازه کسی را دانستن و رعایت کردن
Commendation