قدح

/qadah/

    beaker
    bowl
    punch bowl
    cup

مترادف ها

bowl (اسم)
طاس، پیاله، جام، کاسه، قدح، کاسه رهنما

tun (اسم)
قدح، خمره، لیوان، لوله بخاری، بشکه بزرگ، بقدر یک بشکه، ادم یا چیز بشکه مانند

پیشنهاد کاربران

جمعش ، اقادیح
جمع قدح = اقداح
قدح:سوزنی برای جراحی چشم در بیماری اب مروارید در قدیم توسط کحالان استفاده می شد که جرجانی به ان مهت نام داده بود وسر این سوزن کروی بود وبرای خارج کردن اب مروارید رقیق به کار برده می شد وتا قرن یازدهم هم
...
[مشاهده متن کامل]
استفاده از ان رایج بود ، رافایل دومان سوزن مزبور را لوله ای وسه بر که هردو سران باز بود ویک سوراخ میانی داشت برای خروج مایعاتی که از چشم به خارج مکیده میشد ند توصیف کرده است . ( صفحه ی 77کتاب طب در دوران صفویه )

آوند شراب
تلفظ قدح دوم که به معنای طعن کردن در نسب کسی است با قدح به معنای کاسه یا پیاله تفاوت دارد. قدح به معنای طعن کردن با سکون دال ادا می شود.
نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک
در او شرار چراغ سحرگهان گیرد
حافظ
قدح : جام بزرگ، پیمانه بزرگ شرابخواری .
قدح : تحریف قدَک به معنای ظرف اندازه گیری کوچکتر از ظرف قَد می باشد.
پیمانه - کاسه ای کوچک ( پیاله ی شکیل وزیبا )
ظرف، جام شراب
کاسه، پیاله

بپرس