قجر


    member of the qajar tribe

پیشنهاد کاربران

از نظر لغوی واینکه یک کلمه ترکی است به معنی فراری وگریزان است امانه به این از مقابل دشمن بلکه دونده وپرتلاش لازم به ذکر است قاجار ها ترکمن نبودند واز ترکان غرب ایران وقفقاز وماورای قفقازبوده اند
در زبان ترکی قاچ یعنی بدو و قاچان یعنی کسی که می دود احتمالا نام شهر قوچان هم با توجه به حضور قجر ها در گرگان از این ریشه است در هر حال قجر در زبان مغولی که ریشه زبان ترکی است یعنی دونده یا کسی که با سرعت می رود
قجر
قجر:نام شاخه ای از کولی های ساکن ایران و خاورمیانه که در ایران به حکومت رسیدند و سلسله قاجاریه را تشکیل دادند
نام طایفه ای در ایران که حدود 150 سال در ایران حکومت کردندو خود را برتر از دیگران میدانستند
گروهی که خود را بر دیگران برتر میرید و با دیگران مراوده نداشتن
طایفه ای از ایل میشخاص که در روستای چنگیه میشخاص ساکن اند.
روستای چنگیه میشخاص در استان ایلام واقع شده است.
قاجار ( قَجَر ) ، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند.
بنیان گذار این سلسله آقامحمدخان قاجار است.
وی ابتدا در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و پایتخت خود را این شهر اعلام نمود و سپس پس از تصرف قفقازیه و سرکوب کلیه امراء و حکام داخلی در تهران مستقر شد و آن را دارالخلافه نامید و آخرین پادشاه قاجار، احمد شاه قاجار بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت
...
[مشاهده متن کامل]

چابک، دونده، کسی که فرار میکند

بپرس