قبول: همتای پارسی این واژه ی عربیَ، این است:
پدیر padir ( مانوی )
( فرهنگ پارتی و مانوی به انگلیسی از ماری بویس )
قبول = پذیرفت / پسند
تقبل = خودسپ / خودسپاری / خودبار / خودباری
اقبال = بخت / پیشان
قبل = گذشته /پیش
واژه قبول
معادل ابجد 138
تعداد حروف 4
تلفظ qabul
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( قَ ) [ ع . ]
آواشناسی qabul
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
از کابال عبری گرفته شده است ، همه زبان عربی وام واژه است .
MKBLWNtn وازه که در زبان پهلوی آمده است و شاید از زبان موبدان در زبان های اوستایی امده باش و یا اینکه از زبان ارامی اخذ شده باشد و و احتمالا از واژگان دوره میاه زبان ها باشد.
در موقع پذیرفتن و درست دانستن چیزی می گویند قبول است
انتخاب
عالیه
کلمه ( قبول ) اگر با قید ( حسن ) در کلام آید معنایش همان تقبل است ، چون فرق تقبل با قبول این است که تقبل به معنای یک نوع قبول است و آن قبول با رضایت درونی است .
درست شدن
بیش از نود درصد عربی ، عبری آرامی سریانی ایرانی و . . . است ، چیزی رو که عرب زده ها درباره زبان عربی می گویند ، دروغی بیش نیست و این واژه هم عربی نیست ، حتا واژه الله هم عربی نیست
Acceptance
بهترین برگردان کلمه "قبول" به فارسی اصیل میشه "کامیاب"
مثلا به جای اینکه بگیم "قبول" شدم
بهتره بگوئیم "کامیاب" شدم
کامیاب
واژه قبول و متصاد آن
قبول = معناهایی که گفته شده خوب اند و پسند را هم باید افزود
متصاد آن. غیر قابل قبول = ناپسند = نپذیرفتنی
پیشنهادم اینست که برای هر واژه معنی پارسی آن گفنه می شود. متضاد پارسی آن نیز گفته شود
تصویب
Pass
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)