قبلا

/qablan/

    already
    before
    formerly
    once
    previously
    since

مترادف ها

heretofore (قید)
قبلا، پیش از این، تا کنون، سابقا، تا این وقت

beforehand (قید)
جلو، پیش، قبلا، پیشاپیش، مقدم بر

already (قید)
قبلا، پیش از این

formerly (قید)
قبلا، سابق، پیشتر، سابقا

erstwhile (قید)
قبلا، سابقا

erst (قید)
قبلا، سابقا

supra (قید)
بعلاوه، قبلا، بفوق مراجعه شود

پیشنهاد کاربران

مقابل بعدا ، زمان اول
در نخست ؛قبلاً. سابقاً. در قدیم :
یکی داستان زد گَوی در نخست
که پرمایه آنکس که دشمن بجست.
فردوسی.
in times past
سابق بر این
روزگارِ پیشتر
وطن پریش تر از روزگار پیش ترم
هنوز می روم و نام دیگرم سفر است
علیرضا کیانی
پیشتر، پیش ازین
متواضع. . کوچک یاافتاده
پیش از این
پیشاپیش

بپرس