heretofore (قید)قبلا، پیش از این، تا کنون، سابقا، تا این وقتbeforehand (قید)جلو، پیش، قبلا، پیشاپیش، مقدم برalready (قید)قبلا، پیش از اینformerly (قید)قبلا، سابق، پیشتر، سابقاerstwhile (قید)قبلا، سابقاerst (قید)قبلا، سابقاsupra (قید)بعلاوه، قبلا، بفوق مراجعه شود
مقابل بعدا ، زمان اولدر نخست ؛قبلاً. سابقاً. در قدیم :یکی داستان زد گَوی در نخستکه پرمایه آنکس که دشمن بجست. فردوسی.in times pastسابق بر اینروزگارِ پیشتر وطن پریش تر از روزگار پیش ترمهنوز می روم و نام دیگرم سفر استعلیرضا کیانیپیشتر، پیش ازینمتواضع. . کوچک یاافتادهپیش از اینپیشاپیش+ عکس و لینک